یه پنج دقیقه ای به ویلا مونده بود.
_ میتونم رادیوتو روشن کنم؟
چان گفت :
_اوه البته ! نمی خواد بپرسیبکهیون دکمه ی پاور ( وی گات دَت ... ) رادیو رو زد و صدای آهنگ توی ماشین پیچید.
_ اوه من عاشق این آهنگم.
_ اسمش چیه؟
_ کاکتوسچان روی آهنگ تمرکز کرد تا بلکه شاید بیشتر پسر روبه روشو بشناسه.
"برای مدت زیادیه که تنهایی در برابر باد سرد دووم میارم
در بالاترین قسمت خارها، گلی زیبا جوونه میزنه
اگه بتونم از این عشق آروم محافظت میکنم
حتی اگر زجر و درد بکشم ، تحمل میکنم
اون گل تو رو به یادم میاره و من اسمشو عشق میزارم
حتی بعد گذشت زمان، تمام تو رو درون خودم زندانی میکنم
دلتنگتم شدید، چونکه دلم برات یذره شده
سعی میکنم بهت بچسبم حتی اگه نتونم
ممکنه خار ها وقتی میبینمت در من فرو برن؟
مهم نیست چقدر منو از خودت دورکنی
اگه با من خوشحال باشی
حتی اگه ازین درد زخم و پشیمونی بمونه
نمیترسمچون برای من اینا ازکافی هم بیشتره
بجای ترسیدن از صدمه دیدن برای مدت طولانی
ظاهر عوض نشدنی من ناراحت تر میشه
اگه بتونم با چشمانی پر از اشک تو رو در اون مکان ببینمت
به اون قلب سرد میچسبم، نمیزارم که از دستم بره"
چانیول زیر چشمی به بکهیون نگاه میکرد. بکهیون حواسش به بیرون بود و آهنگ رو لب خونی میکرد . با دست راستش هماهنگ با ریتمِ آهنگ بشکن میزد و پای چپش رو تکون میداد .
واقعا مجموعه ی رفتار ها و ژستهای جذابی توی بکهیون وجود داشت که هر کسی رو میتونست به خودش جذب کنه . نکنه یه سلبریتی کنارش نشسته بود و خبر نداشت !
" مهم نیست چیکارکنم، بازم نمیتونم
چیکار میتونم بکنم؟حتی اگه نتونم بازم سعی میکنم بهت بچسبم
YOU ARE READING
Cactus
Romanceبعضی از آدما رو انگار قبلا یه جایی دیدم. خیلی آشنا هستن. انگار که خوب میشناسیمشون. برای پارک چانیول،بیون بکهیون از همون دسته است. اگر قرار باشه دو نفر همدیگه رو ملاقات کنن، حتما میکنن. حالا چان و بک هم رو دیدن و بیون تصمیم گرفته دیگه سخت گیری نکن...