"از وان دی نمی نویسییییی؟؟؟ :((("
دختر کم سن، موهای بلند و تیره با لب و لوچه ی آویزون رو دکمه ی کامنت رو کوبید. "بیچ." اون زمزمه کرد و واتپد رو بست.
اینستاگرام رو باز کرد و یه ده تا قربون صدقه زیر پست لویی نوشت، دو سه تا فحش به اکسای هری داد و برای نایل و دوست دخترش نوشت چقدر به هم میان. آهنگ جدید [جدید که چه عرض کنم] لیام رو پلی کرد و با حرکات پرقدرت کله میرقصید درحالی که برای رفتن زین گریه میکرد.
ولی خدایی مال چند سال پیش بود این قضایا، بکشین بیرون :/
بیاید براتون از زلزله ی چهارسال پیش بگم...
وقتی زین رفت- *حجم زیادی گوجه فرنگی و تخم مرغ به سمت سخنران پرتاب میشود*
نه خواهش میکنم- املتُ بعدا درست میکنیم، فعلا داریم درباره ی رفتن زین از وان دی- *سیب زمینی بزرگی به کله اش خورده و میمیرد*
دیرکشنرز.
یا دایرکشنرز.
میدونی، کلا دوست دارن یه آ به همه چیز اضافه کنن...
دایرکشن...
لیام...
لایی...
هاری...
نایال...
زاین...
[این زاین رو دیدم که میگما...]
خب حالا بگیم که؛
"دایرکشن لهجه ی بریتانیایی و اسم اصلیشه! شما اگه سواد نداری اصلا کتاب ننویس اسم وان دی رو هم به زبونت نیار" *دکمه ی کامنت را با خشم میکوبد*
خب لیام رو چی میگین؟ [اینو براش از کامنتای دیرکشنری نمیذارم تا خودتون انجامش بدین :))]
بنده یک سال *میخندد* فعالیت چشمگیر *بیشتر میخندد* در این فندم داشتم. بله. کلا دنیا دیدم، تو هر سوراخ سنبه ای که بگین رفتم به روی خودم نمیارم، شمام نیارین.
خلاصه که، روزها داشتیم اون دوران...
فکر کن شب به پسرای ساپورت احساسیت میگفتی "شب بخیر ته یونگ، شب بخیر ته ایل، شب بخیر جانی، شب بخیر یوتا، شب بخیر چیان کون، شب بخیر دویونگ، شب بخیر تن، شب بخیر جه هیان، شب بخیر وین وین، شب بخیر جانگوو، شب بخیر لوکاس، شب بخیر مارک، شب بخیر شائوجین، شب بخیر هندری، شب بخیر رُنجون، شب بخیر جنو، شب بخیر هه چان، شب بخیر هه چان، شب بخیر هه چان، خیلی دوست دارم هه چان، هه چان، هه چان، شب بخیر جه مین، شب بخیر یانگ یانگ، شب بخیر چُنلو، شب بخیر جیسانگ" بعد بخاطر نا جه مین گریه میکردی-
