part2

4.7K 1K 476
                                    

در طی کمتر از دو هفته از خواستگاری بکهیون ، یا شاید هم بهتره بگیم دستور بکهیون به چانیول برای ازدواجشون، و بعد هم رسانه ای شدن خبر این ازدواج و ادغام دو تا گروه تجاری بزرگ و قطب گردشگری کشور با همدیگه ، اون دو تا تیتر اخبار و رسانه ها شده بودن. عکسهای دو نفریشون در حالیکه شونه به شونه همدیگه راه میرفتن با قیافه های کاریزماتیک و تیپ و قیافه جذابشون خیلی سرو صدا کرده بود.

بکهیون هربار به این اخبار با یه نیشخند خیلییییی مکش مرگ ما نگاه میکرد و بعد از انداختن یه نگاه به کل هیکل چانیول ، که از توش میشد تا ته جمله ی "دیگه راه فرار نداری" خوند، راهش رو میگرفت و میرفت و اون طفلی رو با کلی فکرای مزخرف تنها میذاشت. هرچند این سرو صداها برای چانیول عادی شده بود ، البته نه تا زمانی که توی اینستاگرام و توییتر چشمش به فن پیجای چانبک شیپر نیوفتاده بود. چانیول واقعا واقعا واقعا دلش میخواست گریه کنه، محض رضای خدا مگه اون دوتا سلبریتی چیزی بودن که براشون فن پیج بزنن و اونا رو با هم شیپ کنن.

البته این بخش خوب ماجرا بود، گند قضیه زمانی در اومد که شیطون چانیول رو گول زد و یه نگاهی به کامنتای زیر عکساشون انداخت.

*واقعا بکهیون میخواد با یه مرد ازدواج کنه؟؟آه قلب همه دخترها از تپش افتاد.

*چانیول خیلی خوشتیپه ولی هنوز برای یکی مثل بکهیون کمه. من دلم شکست ، کاش بکهیون یه دوست دختر داشت.

*آه چرا همه پسرای خوشتیپ گی میشن؟این ظلم به بشریته _چانیول میخواست داد بزنه که من گی نیستم اما با خوندن ادامه کامنت دهنش بسته شد_ بکهیون نباید گی باشه.

*بکهیون مثل یه پرنس یخی جذاب و دست نیافتنی به نظر میرسید، البته که فقط یکی به پرفکتی چانیول میتونست قلبش رو گرم کنه. _چانیول انگشت شستش رو به نشونه لایک جلوی کامنت دختره گرفت و با خودش گفت هنوز ادمای عاقلی که کور نشدن پیدا میشن_

*به نظر نمیرسید یه پرنس جذاب مثل بکهیون انقدر بد سلیقه باشه. اگر من رو میدید حتما به جای پارک چانیول من رو انتخاب میکرد_چانیول چشمهاش رو ریز کرد تا بتونه عکس پروفایل اون یارویی که کامنت گذاشته رو ببینه و با دیدن یه پسر خوشتیپ اب دهنش رو قورت داد و پشت چشم نازک کرد "اولا که حتما عکس خودت نیست بعدش هم عمرا شانس دیدن بکهیون رو داشته باشی نکبت"_

*باورم نمیشه،یکی بگه این دروغه. پارک چانیول گی نیست _اره اره دروغه من گی نیسسسستممممم_

*به پارک چانیول حسودیم میشه من ارزو داشتم زیر بکهیون بخوابم_چان با چشمهای گشاد شده چند بار به پروفایل طرف نگاه کرد و هر بار که بیشتر مطمئن میشد یارو پسر بوده بیشتر عرق میکرد. باورش نمیشد یکی ارزوی زیرخوابی بکهیون رو داشته باشه و تازه به چانیول هم حسودیش بشه_

my husband is my ex crush [complete]Where stories live. Discover now