Jêon Chéf🥂

2.8K 512 225
                                    

"شِف:سرآشپز"

درحالی که خیلی خونسرد روی صندلی چوبی پشت میزش نشسته بود با علاقه به اطراف رستوران نیم نگاهی انداخت.
یه رستوران مجلل و شیک که سرتاسر دکوراسیون کرم و قهوه ای داشت جوری که کاملا مشخص بود همه چیز از چوب ساخته شده.
بوی عود با دود شمع هایی ‌که تک تک روی میز هرکدوم از مشتری ها خیلی ساکت میسوخت،ترکیب شده بود و نگاه هرکسی رو به اطرافش شاید کمی کدر اما زیباتر کرده میکرد.
لابه لای قفسه های چوبی که به دیوار نصب شده بود فانوس های نسبتا کوچکی قرار داشت که به فضای داخلی 
رستوران روشنایی زیبایی رو بخشیده بود.
بوی انواع شراب ها و غذا های لذیذی ‌که در فضای شلوغ رستوران پیچیده بود تمام مشتری ها رو برای زودتر سِرو کردن غذاهاشون تحریک میکرد.
و از طرف دیگه آهنگ کلاسیک آمادئوسِ نویل مارینر که خیلی ملایم هماهنگ با قطره های بارونی که شیشه ی سرتاسری رستوران رو خیس میکردن، حال عجیبی رو به مشتری ها هدیه میداد.
هرچند که تعداد مشتری ها فقط به چند نفر میرسید جوری که انگار تنها مشتری مشتاق این رستوران تهیونگ بود.

و اما لحظه ای بعد بالاخره سرش رو پایین اورد و با دیدن غذای روی میز که با بهترین سلیقه تزئین شده بود لبخند آرومی زد و طبق عادت این چندماهش دستش رو بلند کرد و  سعی کرد با تک جمله ی کوتاهی گارسون رو متوجه خودش کنه:
- ببخشید گارسون؟

لحظه ای بعد یک جوان بیست و چند ساله با یونیفرم خاصش درحالی که یک دفترچه ی کوچک به همراه یک روان نویس مشکی رنگ دستش بود روبه روی اون مرد ظاهر شد.

+بله قربان چیزی نیاز دارید؟!

تهیونگ باردیگه لبخندی زد و بعد لبهاش رو با زبون تر کرد.
یک دستش رو داخل جیب پارچه ای شلوار مشکی رنگش پنهان کرد و دست دیگه ش رو روی میز گذاشت:

- میخوام سرآشپز رو ببینم

تهیونگ با صدای همیشه بمش خیلی خونسرد گفت و بعد درحالی که به اون گارسون خیره بود ابرویی بالا انداخت.

+متاسفم،سرآشپز ممکنه سرشون شلوغ باشه پس من به یکی از....

تهیونگ با جدیت حرف های اون گارسون جوان رو قطع کرد:

-من فقط میخوام سر آشپز رو ببینیم

گارسون به ناچار به نشونه احترام تعظیم کوتاهی کرد:
+چند دقیقه ای صبر کنید

و بعد به سمت آشپز خونه ی رستوران راهی شد.

تهیونگ پوزخندی زد و بعد بالذت به غذای روی میز خیره شد.این چندمین باره که درماه به اینجا میاد؟چهلومین بار یا شاید بیشتر....
اون هم فقط برای دیدن یک نفر.
"سرآشپز جئون"
کسی که کیم تهیونگ، بودن در این رستوران چوبی رو برای دیدن اون مرد به زندگیش ترجیح داد.
کسی که باعث شده بود کیم تهیونگ ثانیه به ثانیه لبخند بزنه و بارسم خطوط چهره ی بی نقص اون مرد در ذهنش بیشتر برای به دست اوردنش تلاش کنه.

Jêon Chéf|TaekookWhere stories live. Discover now