سلام سلام عصر زیباتون بخیر لیست آهنگهای پیشنهادی خدمت شما زیبارویان
1.TVXQ-The chance of love
2.EXO-Baby
اینم میدونید که فایلها تو کانال هست دیگه درسته؟؟
@wiwyihfs
---------
دوست پسر؟؟
هیچکدومشون تا الان راجعبه رابطشون چیزی به پسرا نگفته بودن. مگه اینکه چانیول تو این چند روز از دهنش در رفته باشه و به سهون گفته باشه وگرنه از کجا باید میفهمیدن؟؟ اونا حتی بین خودشونم مشخص نکرده بودن که چه اسمی باید روی رابطه تازه شکل گرفتهشون بذارن. چانیول یه رابطهی خاصی با بکهیون داشت و خب این قضیه در رابطه با بکهیون هم صدق میکرد. اون دو نفر به درجهای از دوستی رسیده بودن که به بقیه حسودی میکردن و طرف مقابلشون حق نداشت بجز اونا با کسی وقت بگذرونه ولی خب "دوست پسر"... یه جورایی براشون جدید بود. یعنی یه خرده زیادی رابطهشون رو رسمی نشون میداد. این لقب باعث میشد بکهیون رو پایبند به گوانگچون بکنه اونم وقتی که قرار نبود تا ابد اینجا بمونه و بالاخره باید یه روزی به سئول برمیگشت.
بکهیون یهجورایی از این لقب جدید خوشش اومده بود. ولی سعی کرد زیادی خودشو مشتاق نشون نده چون معلوم نبود بقیه پسرا قرار بود چه عکسالعملی به رابطه خودش و چانیول که دو تا پسر بودن، نشون بدن. بعد از شنیدن اون حرف ته دلش یه حس خوشایندی قلقلکش میداد ولی جرات نمیکرد با زبون تائید کنه که چانیول عملا " دوست پسر"شه.
سهون یکی از ابروهاش رو بالا داد و نگاهش رو بین چانیول و بکهیون چرخوند."چیه؟؟ اگه تا الان رابطهتونو رسمی نکردین پس باید بخاطر اینکه همچین لطف بزرگیو بدون هیچ چشمداشتی در حقتون کردم ازم تشکر کنین."
حرفهای سهون موجی از آرامش رو به بدن بکهیون منتقل کردن و پسر کوچیکتر که تقریبا داشت از ترس پس میوفتاد، حالا کمی جراتشو جمع کرد و بعد از بازدم عمیقی گفت:"و این از نظر شما... اشکالی نداره؟؟"
درسته که نگاه بکهیون به سهون بود و جملهاش رو به سمت اون ادا کرده بود ولی مخاطب واقعی سوالش چانیول بود. دلش میخواست بدونه چانیول هم با این لقب و تغییری که قرار بود تو رابطشون پیش بیاد مشکلی داره یا نه؟؟ اما وقتی برگشت سمت جایی که چانیول وایساده بود و با قیافه خوشحال پسر بزرگتر مواجه شد که از پشت پیشخون بلند شده بود و نیشش تا بناگوشش باز بود، حسابی تعجب کرد. چند دقیقهای میشد که به سهون بخاطر دزدیدن شلوارهاش غر نزده بود. نه تنها عصبانی نبود بلکه خیلی هم هیجانزده بود و انگار داشت با غرور به بقیه پسرا نگاه میکرد. اون قیافه زخمخورده و خیانت دیدهِ الکیای که بعد از دیدن پسرا تو شلوارهاش به خودش گرفته بود، کاملا از بین رفته بود و همچنان که داشت با چشمهاش بکهیون رو میخورد، به سمت پسر کوچیکتر حرکت کرد.
![](https://img.wattpad.com/cover/208699779-288-k402444.jpg)
YOU ARE READING
When I'm With You (I Have Fun)
Fanfiction▪️کاپل: چانبک ▪️ژانر: رمنس، زندگی روزمره، اسمات ▪️نویسنده: noonaofdarkness ▪️مترجم: @moth04 ▪️چنل: @ChanbaekWorld ▪️لینک اصلی فیک: Ao3: https://archiveofourown.org/works/8093386 AFF: https://www.asianfanfics.com/story/view/1175054/when-i-m-with-you...