P 28

56 15 0
                                    

#پارت_بیست_هشت
سوهو داخل ماشین ساعت 21 شب

سوهو : حدود یک ماه و خرده ای فیلمبرداری بچه ها تموم شد و بعدش باید میرفتیم اکسو شو تایم ولی این چند روزه حسابی درگیری داریم با لی سومان و کریس... حق با کریس بود و کمپانی به ما توجه نمیکرد درواقع یه بارنشد با منیجرمون بریم شام بیرون... کلا هنوز هنوزه با ما بد رفتاری میکنن..
تمام برنامه هایی ک میریم تمام اتفاقایی ک قراره بیوفته واس اکسو زیر نظر لی سومانه در واقع حتی واسه رنگ کردن موهامون هم اونا نظر میدن و ما باید فقط تاییدش کنیم هرچند اگ تاییدش نکنیم هم باز حرف حرف اوناست. نمیدونم بقیه کمپانی ها چطوری ان چون تنها چیزی ک واسه من مهمه پسرا و حفظ کردن اکسوعه.... پس با تمام نامردی هایی ک در حق اکسو میشه یا با وجود کمبودها و بی توجه ایی کمپانی باید از پس همشون بر بیام غم و غصه هام ومیذارم بیرون از در خوابگاه و با لبخند وارد خوابگاه میشم تا به پسرا انرژی بدم، معروف شدن خوبه دلنشینه کسی از معروف شدن بدش نمیاد ولی وقتی معروف بشی و کمتر خانوادتو ببینی یا دوستاتو قلب ادم و درد میاره.. فشار روی بچه ها زیاده از هر طرف، کریس و تائو و لوهان و لی خیلی با لی سومان حرف میزنن ک بتونن برن چین ولی لی سومان بخاطر برنامه کاری ک داریم و همه چی فشردس نمیذاره که برن روحیه شون اصلا خوب نیست برنامه اکسو شوتایم خیلی خوبه به نظرم بچه ها اینجوری دورهم جمع میشن و لحظه ای غم های تو دلشون یادشون میره. اه چه زود رسیدم خوابگاه باید برم داخل و بهشون بگم که  از فردا برنامه اکسو شوتایم داریم...
داخل خوابگاه
سهونی: یاااا بچه هااا سوهو اومده
بکهیون:خوش اومده، سوهو هیونگ بیا پیش ما بشین امشب اولین قسمت سریالمون پخش میشه

سوهو : سلام به همه، تِبااااا، الان لباسمو عوض میکنم میااام، ی خبر دارم براتون
کریس : یه یه، خوش خبر باشی
سوهو: اتفاقا خبرخوش دارم
دی او : خبرای تو جز کار چیزی نیس
سوهو: صبر کنین لباس عوض کنم میام میگم عجله نکنید
کای: باشه هیونگ برو زودتربیا الان سریال شروع میشه
سوهو رفت لباسشو عوض کرد و اومد **
سوهو: پسرا فردا برنامه اکسو شوتایم فیلمبرداری داریم
و اینکه هممون هستیم یه ورایتی شو هستش ک قراره ب مسافرت بریم همگی باهم، پس حسابی خستگیتون و در کنید با این برنامه 🥰
دی او : خوبه
لی : فردا چجور فیلمبرداریه؟؟
سوهو : نمیدونم چیزی نگفتن فردا با منیجر میریم
چانیول: خوبه بعد این همه کار، میتونیم همه باهم باشیم بریم مسافرت ولی این اولین سفریه ک 12 نفری باهمیم
بکهیون: اره راست میگیاااا، اولین مسافرتمونه
کای : یاااا پسرا سریال شروع شد، پاپ کرون بیارین
پسرا شروع کردن خوردن و بعد سریال و باهم تماشا کردن و نقد وانتقاد و تشویق کردن خودشونو..

بکهیون : یاااا اینجا چانیول و نگاه کنین من خیلی ذوق زدمممم
اصلا منو نگاه کنید صبر کنید یه رقص برم بهدافتخار خودم
بلندشدم و یه رقص به افتخار خودم رفتم و یه رقص به افتخار چانیول و دی او و سهونی هم رفتم وقتی تموم شد باسن مبارکمو سه بار تکون دادم همین باعث شد پسرا بزنن زیر خنده
چانیول : وقتی سریال شروع شد باز شیطونی های بکهیون شروع شد دیدن بکهیون منو بیشتر ذوق زده میکرد تا سریال، حرکات کیوتش همه مارو خندوند کلا نیروی انرژی بخش گروه ماست، یا بکهیونی من ازت ممنونم ک مارومیخندونی
#firelight
@Exo_Galaaxy

فیکشن فایرلایتOù les histoires vivent. Découvrez maintenant