+ممنون... ممنونم که به زندگیم اومدی تهیونگ...
ممنونم که هستی...
لطفا دوستم داشته باش...
دوست دارم!
و این لبخند بود که روی لبای تهیونگ جا خوش کرد...♡؛')!
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
«دینگ»
«طبقه ی چهارم، خوش امدید»
«دینگ»
«طبقه ی اول، خوش امدید»
«دینگ»
«طبقه ی هفتم، خوش امدید»
در حالی که دستم رو کنار میزد انگشتشو روی طبقه همکف فشار داد و جلو صفحه کلید ها واستاد تا به قول خودش من نتونم نقشه ی شوممو عملی کنم!
با اعتراض گفتم:
+یاااا داشتیم خوش میگذروندیم
پوکر نگاهم کرد:
_به از بین بردن اموال عمومی نمیگن خوشگذرونی کیم تهیونگ
+این سرگرمیه جالبیه، نگو که تا حالا انجامش ندادی! برو کنار بزار انجامش بدم!
اخم کرد که به نظر من بیشتر کیوت شد...
لباشو جلو داد و با تخسی جواب داد:
_معلومه که تا حالا انجامش ندادم! و هرگز دیگه اجازه هم نمیدم تو انجامش بدی!
محض اطلاعت چند نفر منتظره توعه لعنتین که بری باهاشون تمرین کنی!
و در ضمنــ...
به سرعت به طرفش رفتم و بوسه ای روی لباش گذاشتم...
شیرین و ارامش بخش حتی در حده یک بوسه!
شما که درک میکنید من دیگه نمیتونستم تحمل کنم نه؟!
جین تو شوک فرو رفته بود و چشماش کاملا گرد شده بود...
«دینگ»
«طبقه ی همکف، خوش امدید»
جین به سرعت فهمید چی شده و از اسانسور بیرون پرید...
خنده ای کردم و دنبالش راه افتادم...
گونه هاش قرمز شده بود!
وای خدایا من شرط میبندم هیچکی حتی دسته این پسر رو نگرفته!
سرعت قدمامو تند تر کردم و کنارش رفتم...
نگاهی به من انداخت
نیشخندی زدم:
+حالا چرا انقدر سرخ شدی؟!
زیر چشمی نگاهم کرد و قدماشو تند تر کرد:
_اونجا دوربین داشت احمق! تو یک ایدلی چرا یکم مراعات نمیکنی؟!
+هی ادم باید از لحظاتش لذت ببره! من اگه اون لحظه تو رو که کسوت ترین موجود عالم شده بودی نمی بوسیدم حتما بعدش سکته میکردم! تو میخوای من سکته کنم؟!
و چشمامو گرد کردم...
جین ضربه ای اروم به بازوم زد:
_کمتر ناز کن ته ته!
اون رفت و من واستادم!
مسلما نمیتونستم با اون طرز صدا کردنش یک لحظه تو شوک فرو نرم!
_نمیای؟!
از شوک بیرون اومدم:
+چرا چرا اومدم
با لبخند خاصی گفتم و به سمتش دویدم...
ВЫ ЧИТАЕТЕ
My Guide | TaeJin
Любовные романыسوکجین و برادرش جیمین، برای پخش نشدن ماجرای تصادف گروه معروف بنگتن اجبارا برای معالجه وارد خوابگاه شون میشن. - +"دنیای من تاریک بود. انقدر پر پیچ و خم که حتی نمیدونستم باید برای نجات خودم از باتلاقی که هر لحظه بیشتر داخلش کشیده میشدم، به کجا قدم ب...
