"𝙄𝙘𝙚 𝙘𝙧𝙚𝙖𝙢🍦" YugBam (Yugyeom&BamBam)

1.2K 59 31
                                    

امروز سرش شلوغ بود و رقص های زیادی رو تمرین کرده بود و درس داده بود.
خستگی و بی خوابی دیشب کار خودش رو کرد و حالا سردردش داشت چند برابر شده بود.
داشتن یک لیتل برت فوق‌العاده شیطون و وراج که کل شب رو باهات حرف بزنه و نذاره که بخوابی باعث همچین چیزهایی هم میشد.
با شنیدن صدای گوشیش، از روی میز برداشتش و به صفحش نگاه کرد.
"بستنی🍦"...
با دیدن اسمش لبخندی زد و پیامی که براش اومده بود رو باز کرد.
اما عکسی که از خودش فرستاده بود و متنی که زیر عکس نوشته شده بود لحظه ای قلبش رو از کار انداخت.

اما عکسی که از خودش فرستاده بود و متنی که زیر عکس نوشته شده بود لحظه ای قلبش رو از کار انداخت

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

_ اوممم... به نظرتون بیبی داره با چه مدل هواپیمایی بازی میکنه ؟!

لرزش دلش رو کنترل کرد و صفحه کیبورد رو بالا آورد تا جوابش رو تایپ کنه...

_ این همون هواپیمایی نیست که دیشب داخل خودت فرود اومد بیبی بوی؟

نوشته "در حال تایپ" رو که دید فهمید بیبیش زیادی بی قراره و میخواد با این شیطنت ها ددیش رو هرچه زودتر به سمت خونه بکشونه.

_اوهوم... ولی اجازه پرواز و فرودش دست شماست. الان هم باند فرود منتظره خلبانه... آخه هواپیما بی تکلیف توی هوا مونده.

بلند خندید و دوباره دست هاش شروع کردند به نوشتن...

_ هی کوچولو... میدونی که یه هواپیما بدون خلبانش حق پرواز نداره دیگه؟

پیامش سین خورد، ولی انگار دست های بیبیش کند بودند توی تایپ کردن. شاید هم تحریک شدنش علت این اتفاق بود ؟!

_ یعنی میگید که هیچ کدوم از این هواپیماها قرار نیست بلند بشن برای پرواز؟! آخه اینجوری خراب میشن که ددی

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

_ یعنی میگید که هیچ کدوم از این هواپیماها قرار نیست بلند بشن برای پرواز؟! آخه اینجوری خراب میشن که ددی. خاک میخورن و زشت میشن.

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Oct 19, 2021 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

𝙄𝙘𝙚 𝙘𝙧𝙚𝙖𝙢🍦Donde viven las historias. Descúbrelo ahora