Select All
  • Free Fall /Ziam~ By Atusa20
    242K 33.5K 77

    +چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018

    Completed  
  • Fucking School[complete]
    140K 15.2K 32

    +لی من...من متاسفم _متاسفی؟؟؟زین تو میفهمی چی داری میگی...تو و اون دوتا دوست گیت زندگی منو نابود کردین...از اینجا گمشو +باشه قبوله ولی صبر کن فقط یه سوال میپرسم و اگه جوابش منفی باشه واسه همیشه میرم...تو...منو هنوز دوس داری؟؟؟ _نه +نه؟ _نه زین سرشو انداخت پایین... +باشه ولی بدون من تا اخر دنیا دوست دارم

    Completed  
  • Whole World UpsideDown // Ziam
    30.9K 6.4K 39

    [Completed♡] نوت های لیام که از آتیش دلش منشإ میگیرن! Highest ranking recently: #1 short-story & #1 Onedirection -لطفا شماره پارت ها رو چک کنید! واتپد مشکل داره و بالا پایین میشن!- زندگی زین و لیام, علل خصوص لیام, مثل یه غنچه ای بود که هیچوقت باز نشد و در سرمای زمستان سوخت! چرا؟ چون دنیاشون از این رو به این رو شد، به...

    Completed  
  • SalvA ( Ziam FanFiction )
    16.9K 1.9K 29

    این کتاب، داستان زندگی يه آدمه... يه دختر ۱۳ ساله که درد کشیدن جزو لاینفک زندگیشه... درد يه دختر ۱۳ ساله چی ميتونه باشه؟ این سوال خودش درده و این دختر، کم درد نداره...پس بیاید به درداش اضافه نکنیم و سوال رو کمی تصحيح کنیم... "درد از کجا شروع شد؟" #درد با جنگ شروع شد... #درد با دفن تن گلوله بارون شده ی برادر تازه دام...

  • Pain[ZIAM]
    2.7K 833 16

    -من با درد زاده شدم... با درد زندگی کردم‌... و با درد خواهم مرد... غیر از بخشیدن درد... ازم چی میخوای؟ +شاید... عشق؟ ______________ 🔞 حاوی صحنه های دلخراش🔞

    Mature
  • The pain[Z.M]
    1.7K 271 13

    اصلا نمی‌دونم اسمش رو درد هم می‌شه گفت یا نه؟ با یه سر درد ساده شروع شد ولی الان هیچ دکتری به جز... به جز اون کاری ازش بر نمی‌آد...

    Completed  
  • Delusion ~ Atusa20
    6.8K 1.7K 8

    [ از پایگاه فضایی CL2030 ؛ زین مالیک هستم این پنجمین ماموریت من در فضاست، اسم ماموریت ZM2018، این شاید آخرین ماموریت من و افرادم باشه ما در حال حاضر در حال ورود به ایستگاه هستیم اگر همه چی درست پیش بره هفته ی دیگه توی خونه ایم...پایان پیام ]

    Completed   Mature
  • Dark light [L.S] [Z.M]
    4K 741 13

    هیچکس نمیدونه من واقعا کی هستم همه هر روز از کنار من رد میشن باهام حرف میزنن ولی نمیدونن طرف مقابلشون چه ادمیه ولی همه من فقط به یک اسم میشناسن *Devil*

  • Golden |°•Ziam Mayne•°|
    46.6K 9K 24

    اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...

    Completed  
  • the fall of a madman | سقوط یک دیوانه
    540 106 1

    Completed✓ [وان شات] [Ziam] شاید این دیوونه هان که در اصل آدم های عاقلین و این عاقلان که به خاطر محدود کردن ذهن و رفتاراشون دیوونه شدن...میفهمی؟.. مدمن؟... Sadness & romance

    Completed  
  • Gamble {Z.M}.{L.S}
    17.9K 2.4K 18

    زین کُلت مشکی رنگ رو روی شقیقه ی لیام گذاشت.بغض و گریه امونش رو بریده بود. لیام هم متقابلاً با دستای لرزون سر کلت رو روی قلب زین نگه داشت و با چشای اشکی گفت لیام_بیبی من نمیتونم اینکارو بکنم...چطور میتونم...نفسم رو...بکشم آخر جملشو نالید اما زین لبخند مهربونی بهش زد و گفت زین_تو باید اینکارو بکنی...من میخوام...حتی تا...

  • 《YOU》
    4.4K 1.1K 8

    برای مَن، هیچ کس نمیتواند مثلِ "تو" باشد در فرهنگ لغتِ من مترادفِ تو، فقط توست...!

  • ~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED]
    178K 19.7K 62

    ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!

  • °Little Problem° [Z.M] _ βy Sαrα (Completed)
    304K 54K 61

    + آقای پین ، یا بچه ی بوگندوتو از جلوی در خونه ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس !! Highest rαnks : #1 in fαnfictioη 💛 #1 in onedirectioη 👑

    Completed  
  • protecting him ꗃ ziam ✓
    87.9K 10.9K 28

    آتشی که سوزوند و آبی که درد داشت #Ziam_Mayne

    Completed  
  • light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED
    381K 43.7K 84

    Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه

    Completed  
  • The Wedding Date [ Persian Translation ]
    51.9K 10.2K 33

    • زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که ماما...

    Completed  
  • Flower Crowns (Ziammayne)
    20.2K 4K 11

    جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه، همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن، درست مثل اون پسر. Highest rank : 2 in short story 🧚🏿‍♀️ 'Persian Translation' Original story by @ziamstunes

    Completed  
  • Miserable [ziam] {• completed •}✔
    134K 16.9K 40

    +اسم؟ _زین مالیک +خانواده؟ _یه بابای اعصاب شخمی و 3 تا خواهر +مشکل؟ _افسردگی شدید +خب...همین؟ _اره همین!اون اصلا حرف نمیزنه! +چرا؟ _من چه گوهی میدونم پسر؟اون فقط خیلی ضعیف و احمقه! °°°°°°°°°°°°°°°°° چی میشه اگه زین افسرده و ساکت باشه و به مدرسه ی شبانه روزی ای بره که باعث ایجاد تغییری تو روند فلاکت...

  • The King's Dream Hide
    12K 2.6K 15

    کودک یتیمی که سرنوشت براش برنامه های زیادی ریخته بود توی قصر سلطنتی و دردونه شاه و ملکه بودن قشنگ بود واسش... ولی چی میشه اگه کودکی از خون و روح شاه و ملکه به دنیا بیاد؟ "این اتاق چرا پر از عکسای منه عالیجناب؟!" "من رویا هامو نقاشی میکنم لیام،گاهی هم مینویسمشون بعد میزارمش تو این اتاق و تو چه حسی داری که رویای پادشاه...

  • ilysm [ZIAM]
    72.5K 13.6K 68

    [translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیه‌ی کاپل ها 4 in Fanfictions

    Completed  
  • Hey Hey Daddy😻(ziam)
    24K 3.6K 47

    Be my daddy and I will be your baby 4ever:)

    Mature
  • Accomplisher (Z.M)
    76.1K 12.7K 48

    "من میتونم کاملت کنم لیام." "نمیخوام. چون اونم همینو میخواست ولی من نتونستم ازش محافظت کنم، اگر تو روهم از دست بدم..." "من خودم کسیم ک قراره از تو محافظت کنه." [Completed]

  • NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
    672K 92.3K 122

    Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.

    Completed  
  • Mistake [z.m_l.s]
    40.6K 4.5K 23

    داستان زيام و زويي و لرري و تري سام داره لطفا زير ١٧ سال نخونه ممنون لیام- اون خیلی مسته.... فک نکنم بتونه به ما سرویس بده زین از کنار پنجره به پسر نگاهی انداخت و با لبخند شیطانی جواب پارتنرشو داد. زین- اون خوشگله.. و گی گفته ما منتظر میشیم تا اون به ما سرویس بده؟ لیام شروع کرد به بوسیدن صورت پسر اول از چشماش شروع ک...

    Mature
  • Z END
    31K 7.8K 35

    اونا میگن "عاشق شدن کار آسونیه. قسمت سخت ماجرا نگه داشتن عشقیه که پیدا کردی." توی دنیایی که داره به آخر میرسه و به جای آدما زامبیا داخل خیابوناش راه میرن، این جمله معنای کاملا متفاوتی پیدا میکنه. A Ziam Story [Highest ranking: #1 - Horror] [Completed]

    Completed   Mature
  • Me,You,Him! (Ziam)
    326K 41.3K 41

    [COMPLETED] *لیام من میترسم... تو عاشق کدومشونی؟ اون پسر پانک عوضی ای که روزا زندگیتو جهنم میکنه؟ یا... اون پسر بچه افسرده ای که شبا به بغلت پناه میاره؟ +اگه بگم جفتشون,فکر میکنی دیوونم...نه؟

  • [AMARILLO]Z.M
    1.1K 227 5

    سبزه صورتی زیبا و جوان ولیکن کیست که بینای زیبای او باشد؟ آن جوان طلایی! *** پسر مسلمان جدید در مدرسه las cinas! دانش آموزان مرفه خالی از هر دغدغه شایعات عجیب! چه عاقبتی در پی دارد؟!

  • If
    44.2K 7.8K 38

    Wish I was Zayn just only to have you... کاش فقط زین بودم تا میتونستم تو رو داشته باشم.... [completed]

    Completed  
  • sour apple [Z.M]
    142K 22.9K 129

    [Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرجایی که هستی خونه ی تو نیست.... برگرد خونه ت میشنوی زینی؟ من دوستت دارم...

    Completed