این امکان نداره!!اولین جمله ای بود که بعد از فهمیدن اینکه آدم برفیش زنده شده به زبون آورد ⚪⚫⚪⚫⚪⚫⚪⚫⚪⚫⚪⚫⚪⚫⚪⚫⚪⚫ روزی که ساختمش،فکرشم نمیکردم که یه روز عاشقش شم!الانم که عاشقشم فکر نمیکنم من ساختمش...خدا اونو ساخته تا منو عاشق کنه و ..از این تنهایی که خودم انتخابش کردم نجات بده!! ❇نام⬅این امکان نداره فصل ۱: مجسمه برفی ❇ژانر⬅تخیلی،رومنس،طنز،فلاف،برشی از زندگی، اسمات( علامت زده شده) ❇کاپل⬅نامجین ❇شخصیت ها⬅جیمین،تهیونگ ❇کامل شده این فیک در سه ورژن اکسو بی تی اس و گات سونه. در سه فصل که هر فصل مختص یه کاپله و به هم مربوطه برای بی تی اس به ترتیب نامجین،یونمین، ویکوکه ..............*...........*...........*........... ❇خلاصه:نامجون یه مجسمه سازه که افسرده شده و همیشه میخواد تنها باشه...دوستاش از بهبودش ناامید شدن.اما یه روز زمستونی که برف زمین رو پوشونده بود،کودک درون نامجون تصمیم میگیره که یه آدم برفی مثل مجسمه هاش و به همون زیبایی درست کنه.حالا چی میشه اگه خدا کودک درون نامجون رو با همون عادت ها و علاقه ها زنده کنه و به اسم یه فرشته نگهبان برای نامجون بفرسته؟؟ آدم برفی ای که زنده میشه....