وانگ ییبو پسر جوان ۲۲ ساله که در یه شرکت بزرگ و معروف چین مشغول به کار بود پدر و مادرش در سن ۱۹ سالگی او را ترک کردن و به همین خاطر سخت تلاش کرد تا زندگی اش را تغییر دهد، در همین حین دوست دخترش که بیشتر از همه به او اعتماد داشت بهش خیانت کرد و به همین دلیل ییبو تصمیم گرفت که دیگه هیچ وقت عاشق کسی نشود ولی...