ویل سقوط و به خاطر میاره.
او ماهها قبل از اینکه جک به سراغش بیاد تا براش کار کنه از خواب بیدار میشه. ماهها قبل از دیدار هانیبال برای اولین بار.
رها از گذشتهش تصمیم میگیره تا اتفاقات و تغییر بده و هانیبال و دوباره ملاقات کنه.
ویل سقوط و به خاطر میاره.
او ماهها قبل از اینکه جک به سراغش بیاد تا براش کار کنه از خواب بیدار میشه. ماهها قبل از دیدار هانیبال برای اولین بار.
رها از گذشتهش تصمیم میگیره تا اتفاقات و تغییر بده و هانیبال و دوباره ملاقات کنه.
[complete]
- آخه چرا باید جفت من یه پیرمرد پلاسیده باشه.
آلفا پسر کوچکتر رو بین خودش و میز کارش قفل میکنه و با پوزخند میگه: بابات پیره بچه جون!
«الهه ماه برای همه جفت خاصی رو تعیین کرده و کیم تهیونگ...