[ERURI] Erwin and Levi from AOT
اروین خندید و سرشو بوسید
" دوستت دارم ، میدونی که دارم.. مگه نه؟ "
لیوای سرشو بلند کرد و بهش نگاه کرد
" همیشه میدونستم، و منم دوستت دارم میدونی که ؟ "
[ERURI] Erwin and Levi from AOT
اروین خندید و سرشو بوسید
" دوستت دارم ، میدونی که دارم.. مگه نه؟ "
لیوای سرشو بلند کرد و بهش نگاه کرد
" همیشه میدونستم، و منم دوستت دارم میدونی که ؟ "
تهیونگ نفس سنگینی کشید و با حس کردن درد همیشگی آهی کشید: جونگ کوک... دستمو بگیر...
جونگ کوک دست امگا رو محکم بین انگشت های سردش گرفت و گفت: من اینجام...
امگا با نگاه کردن به صورت نگران آلفا لب زد: جو...