امگای پرهیاهویی که رایحهی رز داشت نقطهضعف همسرش، مافیای قدرتمندی بود که کشتن آدمها رو جزو روزمرهاش قرار میداد! __ بدن یخزدهاش رو از روی تخت به آغوش خودش کشید و با نگرانی زمزمه کرد: «دکترا میگن ازت بچه دارم ولی نمیخوام قبول کنم که از رز پژمردهام بچهدار شدم. تو خیلی بیچارهتر و بدشانستر از اونی که بخوای با ماجرای یکی از خون منم دستوپنجه نرم کنی». همزمان در Mpreg_snow آپ میشود❤️
4 parts