moonriver85
روزی از غریبه ای گذشتم.. از غریبه ای آشنا.. او یک غریبه بود.. اما برای من آشنا بود! تمامش را میشناختم.. از زخم هایش باخبر بودم.. از دردهایش باخبر بودم.. از غم هایش باخبر بودم.. از تمامش باخبر بودم.. او برای من یک آشنا بود.. آشنایی که تمام آنچه میپنداشتم بود.. آری..! او تمام من بود.. تمـــام مـــن.. https://www.wattpad.com/story/370118590?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85