Writrez
اگر شب بود و دلگیر ز من شدی اگر هیزمِ خشمِ سوختهام شدی مرا ببخش که در هستی من فقط تو مرحمِ زخمِ گریانم شدی من سوختم و تو ققنوس من شدی من سرو و تو رنگ سبز من شدی جهنم، دست و جسمِ سردِ من شدُ با آغوش خود گلستانِ سبزِ سلیمانِ من شدی علیرض
@Writrez