Nanytauu

نمیدونم با چه اعتماد به نفسی میخوام فیکشن بنویسم....!
          ولی به هرحال
          تخیلات تو مغزم دارن اذیتم میکنن؛ پس چرا اینجا پیادشون نکنم؟ ⁦ಥ‿ಥ⁩
          یه سر بزنین سین بخوره ذوق کنم :) 

wowmelisa

یونگی، یک خون آشام قدرتمند و خشن.. 
          جیمین، یک گرگینه قدرتمند و مهربون.. 
          کوکی، آخرین نسل باقی مونده از بالکی ها.. 
          وی، عاشق همیشگی کوکی..
          نامجون، ولیعهدی در جست و جوی صلح..
          جین، گرگینه ای وطن فروش و رها از هر چهارچوب..
          جیهوپ، جادوگری عاشق و زخم خورده از روزگار..
          جاودان و خاموشی..
          عشق و نفرت..
          خون و آتش..
          ☄☄ به دنیای فیکشن من خوش اومدی ☄☄
          
          حتما به مقدمه سر بزن❤
          
          https://www.wattpad.com/story/250487414?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=wowmelisa&wp_originator=zP46EjsnP6wRom%2FHtaHfMcrIxtGLfU3bv66595RBt1V6ajNyZmKQzc97zQhUxJXTESkrhqNDL3hTqe7BmFdP4v4XdFAZlroXVtMs9ajXhErvXr0TfBxCSbUAzlhPi1xD