mohadeseh8897

تا اطلاع ثانوی موعد آپ به شنبه ها ساعت ۱۰ تغییر کرد❌️❌️

silver__pen

سلام وقت بخیر ببخشید که بی اجازه وارد مسیج بردت شدم ♡
          اگه از فیکشنای کلاسیک که قلبت رو به تپش در میاره خوشت میاد ممنون میشم یه سری به فیکشنم بزنی و ازش حمایت کنی♡>
          
          _اینکه عاشق پدرخوانده ام باشم مثل موجیه که به ساحل میرسه اما نابود میشه
          https://www.wattpad.com/story/371536904?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=silver__pen

mohadeseh8897

@silver__pen منم خوشحال میشم به فیکشنم سر بزنی^^
Reply

Dreamer066

سلام قشنگم :)♡ مطمئین نیستم به این ژانر علاقه داشته باشی اما من به تازگی یک مجموعه مافیایی-عاشقانه رو شروع کردم و خیلی خیلی خوشحال میشم اگه بهش یه شانس بدی>.<♥︎
          البته که لازم به ذکره این کتاب فن فیک نیست تمامی کرکترها متعلق به خودم هستند.
          Genre: Romance, smut, BDSM, mafia
          https://www.wattpad.com/story/347461429
          اقتباسی از واقعیت.

mohadeseh8897

@Dreamer066 !سلام زیبا
            چرا که نه مشتاقم چیزای جدید امتحان کنم^^
            در اسرع وقت حتما سر میزنم.
            منم خوشحال میشم نظرتو درباره بوکم بدونم:)
            
Reply

Hunter__Dream

سلام عزیزم خوشحال میشم به بوکم سر بزنی و اگه دوست داشتی نظرتو درباره ی قلمم بگی مرسی❤️
          
          https://www.wattpad.com/story/365267769?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Hunter__Dream

mohadeseh8897

@Hunter__Dream منم خوشحال میشم نظرتو بدونم‌.
Reply

Zahra389

سلام ممنون می‌شم داستان من رو هم بخونید و نظرتون رو بیان کنید❤️https://www.wattpad.com/story/365427173?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Zahra389
          

mohadeseh8897

@Zahra389 منم خوشحال میشم نظرتو درباره بوکم بدونم:)
Reply

blue_amygdala

blue_amygdala

@mohadeseh8897 خیلی ممنون، حتما^^
Reply

mohadeseh8897

@blue_amygdala (:سلام قشنگ، حتما چراکه نه
            خوشحال میشم توعم سر بزنی♡
Reply

Seti656700

-تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
          زانوهاش و بغل کرد
           یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
          آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود 
          روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
           از سرمای قلب یخ زدش . . .
          از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
           که هیچ چیزی حس نکنه
           مدام زمزمه میکرد!
          چیزی نیس! اینم میگذره!
          عادت میکنی عادت میکنی!
          عادت میکنی!!!!!
          
          
          I think you'd like this story: "Bay A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          محدثههه کجایی ببینی داداشت‌ اومد ✨

mohadeseh8897

@Seti656700  !به به خوش اومدی داداشم
Reply

Aurorify

سلام. ببخشید بدون اجازه وارد مسیج بردت شدم♡
          خوشحال میشم به بوک‌‌هام سر بزنید و حمایت کنید:)♡
          https://www.wattpad.com/story/369813423?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Aurorify

mohadeseh8897

@Aurorify ممنون واسه ووت♡
Reply