Firooze2002

سلام دوست داشتی خلاصه‌اشو بخون>>
          
          همه چیز از جایی شروع شد که امپراطور، کسی که باید پدر صداش میزدم، تصمیم گرفت صیغه‌ی پسرعموی اولم بشم!
          
          من جنی، شاهدخت هفتم گوریو، مادرم یه گیسانگ از سرزمین هانه!
          اون صیغه‌ی مورد علاقه‌ی امپراطوره و منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه‌ی نامشروع رو تموم عمر با خودمون بکشیم!
          برای فرار از ازدواج اجباری به سرزمین هان پناه بردم تا برادرمو پیدا کنم!
          اما اونجا درگیر دو شاهزاده‌ی هان، تهیونگ و سهون شدم!
          
          https://www.wattpad.com/story/366062796?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002

Melody7979

اولین و بهترین کتاب تصورات♡ 
          
          شده تا حالا خودتون رو کنار بایستون،توی موقعیت‌های مختلف تصور کنید؟ 
          
          این کتاب برای شماست:) 
          
          توی این کتاب کلی تصورات عاشقونه و هیجان‌انگیز وجود داره که میتونی از خوندنش لذت ببری. 
          
          به دلیل درخواست‌های شما دوباره این کتاب رو باز کردم،پس زودتر به ریدینگ لیستت اضافه‌ش کن و از خوندنش لذت ببر. 
          
          https://www.wattpad.com/story/245647241?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Melody7979
          
          

JJJVRJS

: Gift Of Love (هدیه عشق)
          : Vkook, Hopemin
          : Drama, Angst, Smut
          
          ◅ این کتاب زندگی تهیونگ 17 ساله ایه که آرزوی نقاش شدن داره و جونگ کوک 15 ساله‌ای که فقط به زندگیش آسیب میزنه ولی به خاطر تهیونگ یاد میگیره زندگی کنه...
          چی میشه اگر بعد از 11 سال دوباره چشم های تهیونگ به چشم های جونگ کوک گره بخوره؟! اون موقع بود که نه تنها چشم هاشون بلکه سرنوشتشون هم به هم گره خورد.
          https://www.wattpad.com/story/342300759?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=JJJVRJS&wp_originator=YrBLzNm9t0N%2Bp4iTq%2FzAfG%2BNg6Ouw8Ji0AWmZ605c8dNLkxbEoeKw0trW1i%2BsiIcA3lFegaHf2C3aJuOrwDzor9XCJ%2FYjgkbK2T%2FvnlIXXo%2FeBgAuKnSOJ0jpER79bit
          ممنون میشم حمایت کنید

HayatErdem_1

fafaexo_12

"اعتراف می کنم به گناهانی که زبانم از گفتن شان قاصر است و ذهنم از نگفتن شان بیزار 
          اولین گناه با حضور در آسمان بی کرانش شروع شد ، من تاریکی ام را با او شریک شدم و او روشنم ساخت طوری که چشم گشودم و فهمیدم ماهِ آسمان گشته ام 
          دومی زمانی شکل گرفت که قدم از جاده ی دلش برداشتم و از نگاهش خودم را راندم
          و سومین گناه....
          نه....من گناهکار تنها یک اشتباهم 
          گناهم این است "تسلیم شدن" 
          گناه من تکرار تسلیم شدن است ؛ تسلیم او و سرنوشتی که او را از من دریغ کرده"
          
          https://www.wattpad.com/story/310328990?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=fafaexo_12&wp_originator=n3a7IfcLKXfTOA2PAQgWjeS7LIrN%2FYopnSlP4SpNoE0HnH6vx%2FB9u50t3eBx4jFLBkapKRanswqcQKXvzRB8ZrLS%2FXRxPicPC2ln81l6jxkyC4KMY0Y8FLxv%2FDkvT2Wn
          
          دوست داشتی یه سر بهش بزن شاید خوشت اومد و ادامه دادی به خوندنش

Melody7979

♡سلام عزیزم ببخشید بی اجازه این پیام رو اینجا میزارم♡ 
          
          دلت میخواد که با بی‌تی‌اس زندگی کنی؟یا از نزدیک کنارشون باشی؟( ✧Д✧) OMG!!
          تو رو به این کتاب فان و کمدی دعوت میکنم تا ماجراها و دردسرهایی که براشون پیش میاد رو با هم از نزدیک ببینم. 
          
          https://www.wattpad.com/story/332843698?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Melody7979&wp_originator=yFMwaWOJgq3rHpJrNyxBjSNH%2F3OV77BFvp5SAkgHDEop852Cd6QUse2lxkGwnwYMXG6WZGrbVgP1yONi1Rhv1ESA7WIauTUUEVnx12PyMMLu%2FQISgPozhTsy0rWtU3VG