silviaxciii

سلام؛ 
          	اومدم تا خودم رو معرفی کنم تا بیشتر با من و سبک نوشتنم آشنا بشید.
          	توی تلگرام، توییتر با اسم silvia شناخته شدم و احتمالا آگاسه‌ها کارای قبلی من رو خونده باشن:>
          	
          	آگاسه، موآ و استی‌ام.
          	مارکسون استن، تهگیو و یونبین، مینسونگ و هیونلیکس شیپرم.
          	نوشتن رو دو سه ساله که شروع کردم؛ نوشتن فنفیک جز سرگرمی‌هامه و هدف خاصی ندارم. 
          	
          	اولین کاری که به اشتراک گذاشتم Seducer با کاپل مارکسون بود. [لینک برای دسترسی به فنفیک‌هایی که قبلا نوشتم روی بیو هست]
          	
          	و معمولا از زبان اول شخص می‌نویسم اما Alexithymia رو برای اولین بار از زبان سوم‌ شخص(راوی) نوشتم که امیدوارم به عنوان دست اولم توی این سبک دوسش داشته باشین.
          	
          	لازم دونستم چندتا چیز رو در مورد روند داستان Alexithymia بگم بهتون. همون‌طور که توی ژانرها نوشتم این داستان هیچ‌ صحنه‌ی اسماتی نداره چون هدفم بیشتر نشون دادن عشق‌های دبیرستانی کیوت و صافت بود و به نظرم اسمات می‌تونست داستان رو از هدفش دور کنه و این که پاراگراف‌‌ها و اپیزودها اینقد کوتاه هست به خاطر این که خواستم از توصیف جزئیات غیر ضروری پرهیز کنم و به خلاصه‌ترین شکل فضای داستان رو توصیف کنم و امیدوارم شما هم تونسته باشید با فضا ارتباط بگیرید و تصور کنین.
          	
          	کارهای بعدی رو به سبک نوشته‌های قبلیم می‌نویسم؛ لطفا دوستشون داشته باشین و منتظر بمونین.
          	♡ممنونم♡

JkHyung2

سلاممممممم.. خوبیییی کیی پارت 15 میادددد..؟!!! 

silviaxciii

@JkHyung2 شرمنده که اینقد دیر شد. دنبال وی‌پی‌ان خوب بودم
Reply

JkHyung2

@JkHyung2..میتونی پارت 16 رو هم بزاری لطفا
Reply

JkHyung2

@JkHyung2 ممنونمممم.. 
Reply

silviaxciii

سلام؛ 
          اومدم تا خودم رو معرفی کنم تا بیشتر با من و سبک نوشتنم آشنا بشید.
          توی تلگرام، توییتر با اسم silvia شناخته شدم و احتمالا آگاسه‌ها کارای قبلی من رو خونده باشن:>
          
          آگاسه، موآ و استی‌ام.
          مارکسون استن، تهگیو و یونبین، مینسونگ و هیونلیکس شیپرم.
          نوشتن رو دو سه ساله که شروع کردم؛ نوشتن فنفیک جز سرگرمی‌هامه و هدف خاصی ندارم. 
          
          اولین کاری که به اشتراک گذاشتم Seducer با کاپل مارکسون بود. [لینک برای دسترسی به فنفیک‌هایی که قبلا نوشتم روی بیو هست]
          
          و معمولا از زبان اول شخص می‌نویسم اما Alexithymia رو برای اولین بار از زبان سوم‌ شخص(راوی) نوشتم که امیدوارم به عنوان دست اولم توی این سبک دوسش داشته باشین.
          
          لازم دونستم چندتا چیز رو در مورد روند داستان Alexithymia بگم بهتون. همون‌طور که توی ژانرها نوشتم این داستان هیچ‌ صحنه‌ی اسماتی نداره چون هدفم بیشتر نشون دادن عشق‌های دبیرستانی کیوت و صافت بود و به نظرم اسمات می‌تونست داستان رو از هدفش دور کنه و این که پاراگراف‌‌ها و اپیزودها اینقد کوتاه هست به خاطر این که خواستم از توصیف جزئیات غیر ضروری پرهیز کنم و به خلاصه‌ترین شکل فضای داستان رو توصیف کنم و امیدوارم شما هم تونسته باشید با فضا ارتباط بگیرید و تصور کنین.
          
          کارهای بعدی رو به سبک نوشته‌های قبلیم می‌نویسم؛ لطفا دوستشون داشته باشین و منتظر بمونین.
          ♡ممنونم♡