سلاوم لاولیا😍
بهی صحبت میکنه (در واقع مینویسه😂)
خب خب
اینجا قراره معرفی فیک از کاپل های جذاب، هات و همینطور کیوت بنگتن😍 داشته باشیم😍👏🏻
(که البته اکثرش از کاپل تهکوک و کوکمینه چون خودم اکثرا از این دوتا کاپل میخونم)
روندش اینجوریه که من اول برا...
Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.
🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯 خلاصه خودم: خب توی داستان 4 تا نسل وجود دارن 1. انسان ها 2. گرگینه ها 3. خوناشام ها 4. پریزاد ها این چهار نسل هر کدوم قلمرو خودشونو دارن و توی یه صلح نصفه نیمه هستن و اما داستان ما دورگه هم داره که بهشون میگن دورگه یا هیبرید
و حالا شخصیت ها جئون جونگکوک: آلفا خون خالص، شاهزاده و آلفای اینده ی همه گرگینه هاس
تهیونگ: امگا، یه دورگه که یه رگش گرگینس و کارآموز پرستاریه خیلی مهربون و دوست داشتنیه و برادر کوچکتره یونگیه
مین یونگی: بتا، فرمانده گارد سلطنتی شاهزاده و وفادار به جونگکوک به شدت مراقبه تهیونگه خیلی دوسش داره و روش خیلییییی غیرتیه
پارک جیمین: آلفا، دورگه است و تو بیمارستانی که ته کار میکنه پزشکه و دوست خیلی خیلی صمیمی تهیونگه و خیلیم دوسش داره و مراقبشه
کیم سوکجین: امگا، اونم مثل جیمین پزشکه و دوست تهیونگه و تهیونگ دونسنگ عزیزشه
خبببب جونگ کوک رویاش الفا شدنه و برای این کار یه نامزد از پیش تعیین شده(دختر وزیر) داره تا با استفاده از خانوادش قدرتشو بیشتر کنه و حمایتشونو داشته باشه
جونم براتون بگه که تهیونگ به شدت منتظره جفتشه که کاملا برای اون باشه و عشقشو تماما بهش تقدیم کنه
یه روز وقتی کوک میاد خونه یونگی تا ببینتش تهیونگ درو باز میکنه و کوک و میبینه و بومب یه حسی تو جفتشون بیدار میشه و با درخشیدن گردنبند هاشون(تو داستان جریانشو متوجه میشین) میفهمن که جفت هم دیگن
تهیونگ کلی ذوق میکنه و خوشحال میشه ولی بعد از اون روز دیگه کوک رو نمیبینه تا اینکه یه روز کوک میاد پیشش و میگه که نمیتونه تهیونگ رو به عنوان جفتش بپذیره
تهیونگ کل دنیا رو سرش خراب میشه و همه رویاهاش دود میشه میره هوا و از شدت شوکی که بهش وارد میشه به شدت تب میکنه و مریض میشه و البته که جونگکوک به شدت بابتش ناراحته و خودشو مقصر میدومه اما چرا اینکار رو کرد؟ خودتون برین بخونیننننننن😍
🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯
توضیح در باره فیک: خوشگلا تا اینجا که متوجه شدن حال و هوای داستان چجوریه این یه داستان امگاورسه خوشگل و البته که امپرگه
رمز راز تو داستان زیاده باید با دقت بخونین غافلگیری های جالبی داره و یه جاهایی غیر قابل پیشبینی میشه
و اماااااا انقد از دست کارکترا حرص میخورین انقد حرص میخورین انقد حرص میخورین که نگووووووو بعضی وقتا با خودم میگفتم کی این اسکلا رو جمع کرده یجا🤦🏻♀😂
توی طول فیک نویسنده گاها برامون نکات علمی جالبی داره اطلاعات عمومیتون میره بالا👌🏻😂 اگع سوالی راجب فیک داشته باشین نویسنده با روی باز بهتون جواب میده😍 (البته که تو خود فیک همه چیز رو کامل توضیح داده)
خلاصه که اگه به ژانر امگاورس و تخیلی و اینا علاقه دارین این یکی از بهترینایی که میتونین بخونین و به شدت پیشنهاد میشه👌🏻😍
🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯
خوشحال میشم نظراتون رو درباره این فیک باهام درمیون بذارین و اگه فیکی دارین بهم معرفیش کنین😍 دوستون دارم لاولیا❤️ پرپل یوو💜😘 "behi"
