𝙱𝚎𝚝𝚝𝚒𝚗𝚐

181 14 0
                                    

ببینید دوستان کونم سرش پاره شد!
جدی میگم یعنی اصلا تموم نمیشددددد.
واقعا سخت بود ولی نتیجه اش😩✨
گاد است! گاد!
بیشتر اخلاقیات و... لوییش شبیه خودمه یجورایی از من نوشته شده....
و زین و تیموتی هم پناه😂😂
خودش با خودش داره میلاسه...
panah77

این کارا رو زشته قبیحه مستهجنههه😂😂😂

بین هودی بزرگ مشکیش و کت جین تیره اش تقریبا گم شده بود.
موهاش تو صورتش ریخته بود.
و چشمای آبیش بخاطر مداد مشکیه دورش از همیشه بیشتر برق میزد و خودشو نشون میداد.

با دیدن لیام تو پیست سرعتشو رو اسکیت بردش بیشتر کرد.

صدای آهنگ متالش بلند بود و صورت بی حسش نشون نمی‌داد که داره با هدفونش چی گوش میده.

بوی سیگار و آدامس آلبالویی میداد و لباش به خاطر آبنبات تو دهنش قرمز شده بود.

پیرسینگ بینیش رو تازه زده بود و هنوز دوستاش ندیده بودنش.

ولی اون لویی بود!

مطمئن بود اونقدری بهش میاد که سر و صدای دوستاش پیست رو شلوغ تر از همیشه کنه.

پس فقط با لبخند کجی که رو لب هاش داشت سمتشون رفت.

با رسیدن به لیام اسکیتشو با پاش نگه داشت و دستاشون بدون اینکه بفهمن تو هم قفل شد.

موهای تو صورتش رو که تازه رنگ کرده بود کنار زد و با صدای بیخیال و لطیفش حرف زدن رو شروع کرد:
_هی پینو...
لیام که چشماش مثل همیشه قرمز و خمار بود برای پسر تازه رسیده سر تکون داد که با مشت لویی تو دلش همراه شد و اخماش تو هم رفت.
+دود...چه مرگته؟

پسر چشم آبی نگاه بی حسشو تو صورت دوستش چرخوند و میدلش رو بهش نشون داد.
_من جندت نیستم با تکون خوردن کله ی خستت برات غش کنم، بچ! زبونتو تکون بده و استفاده ی مفید تری خارج از سکس ازش بکن!

همون‌طور که داشت حرف میزد توجهش به زین و تیموتی که رو دیوار رو به روش داشتن گرافیتی میکشیدن جلب شد که همون لحظه تیموتی کلاه کپ جنس لی‌ایش رو از رو سر خودش برداشت رو بر عکس سر پسر چشم عسلی گذاشت اخمای لویی یکم تو هم رفت.

پسر رو به روش که هنوز از درد مشت دوستش دستش رو دلش بود نگاهش رو دنبال کرد و ابرو بالا انداخت.

_به نظرم بهتره امروز دم پر مالیک نشی لو!

لویی پوزخند ای برای مسخره کردن اونها رو لبش نشوند و از ته گلوش تک خنده ای کرد که سیبک قشنگ گلوش رو بیشتر نشون داد.

+مالیک کی هست که بخوام دم پرش بشم لیام؟ یا اصلا چیکار میتونه بکنه؟

لیام که از لجبازی لو کلافه بود دست تو موهاش برد و به عقب هدایتشون کرد.

𝐵𝑙𝑢𝑒 𝑠𝑖𝑙𝑒𝑛𝑐𝑒 Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang