30_کی‌به‌کی‌میگه‌ترسو:/

239 53 144
                                    

هفته پیش رفته بودیم خونه مامان بزرگم...

از شانس بسیار جذاب ما خاله مامان بزرگم فوت کرد:/

اقا توی این گیر داد کرونا اینا بازور مامان من نرفتن ختم..

اقا ساعت ۱۱ شب خاله بزرگم با خاله ی مامانم قرار گذاشتن برن قبرستون:/

ساعت ۱۱ شبببب

حالا برای چی؟

برای اخرین خداحافظی..

برای اینکه خدا بیامرز راحت در بین خاک ها سر کند...

البته اینم بگم قرار بود منو با خواهرم و دختر داییم رو نبرن..

که جاش منه بدبخت رو بردن..

خوب ما تازه از پیاده روی برگشته بودیم به خونه بابابزرگم یه تاب طنابی داره..

منم شبا میرم روی تابه تاب میخورم توی افکارم غرق میشم از این سس شرا

اینا داشتن حرکت میکرد که ننه ام گفت پاشو بریم دختر! نمی ترسی که؟!

حالا منی که توی باغ دیگه صید میکردم: من؟!

گفت اره پاشو بریم...

هی هم میگفت نمی ترسی ؟نمی ترسی؟

یکی نبود به مامانم بگه من از اون دسته ادمام که دنبال جن و پری و موجودات ماوراء طبیعیم..

به شخصه برای اینکه جن ببینم رفتم پشت بوم داد زدم اقا جنه کجایی:/

البته بعدش شاشیدم زیرم بیخیال شدم..

اقا ساعت ۱۱ شب منو کشیدن بردن دگه..

تا برسیم قبرستون هی میپرسید نمی ترسی؟!

دهنمو صاف کرد ننه ام:/

تازه رسیدیم میگفت پیاده نشو میترسی:/

واسه همین دوست ندارم به مامانم چیزی بگم چون همه چیو تا ته میکنه تو تخم چشات:/

بچه بودم به مامانم گفتم از سوراخ توالت میترسم از اون به بعد بهم میگه ترسو🙄

البته اینم داستان داره..
من بچه بودم یه نمیدونم چه کوفتی توی تلویزیون پخش کرد که مرده داشت میشاشید یه مار از توی سوراخ در امد کون طرفو گاز گرفت...
منم بچه بودم میترسیدم...

بخدا الان نمی ترسم..

وارد قبرستون شدیم حالا من شاد شنگول با یه نیشخند دنبال مستر جنه بودم بعد مامانم بازوم رو گرفته بود :/

سئوال من اینه ...

الان کی میترسه؟!!

بعد انجام دادن کارشون چهار نفری خارج شدیم دگه..

تازه بعدشم پریدم رو تاپ و نیم ساعت روش بودم که مامانم با فحش امد منو برد تو خونه^^

my fucking world Where stories live. Discover now