part 5

193 19 2
                                    

فردا صب
*میا میکشمت!منو زندانی کردی باز کن این در کوفتی روووووووو
-به صلاح خودته! جین هو من رفتم
*کدوم خراب شده ای میرییی
...
/جیمین این درو باز کن!
+نه!
/جیمیننننننننن
+بای بای ته
/جیمین برگرد اینجاااا
...
-خب من لپ تاپ رو روشن اینجا نگه میدارم تا مرحله آخر میرم بعدش باهات تماس که گرفتم باید فلش مموری رو اونجا پیدا کرده باشی
+اوک حله
-خب پس برو ک بریم
+بریممم
____
*همش تقصیر توعه با داد
/من نمیخواستم دست اون بیافتی با داد
خب یه نکته ای بگم از اونجایی که اتاق جین هو و تهیونگ روبه روی همه اگه داد بزنن صدای همدیگه میره😁😂
____
-جیمین پیداش کردی؟
+نه نیست
-یه کتاب مخصوصی هیت که تو شرکت از همه مهره اونو پیدا کن
+اوک
خب ببینین میا تو ماشین هست و جیمین تو شرکت و از اونجایی که روز تعطیله تو شرکت کسی نیست! و این دوتا با تماس بهم وصلن
+پیدا کردم
-اوک زود باش بیا ماشین
+حله اومدم
و وقتی داشت میرفت...
؟ ببخشید؟؟
-اوه سلام؟
؟ شما کی هستین؟
-بگو پسر رییس هستی
+پسر رییسم الانم اگه اجازه بدین برم بیرون
؟ اوه ببخشید بفرمایید
توی ماشین
+بیا
-حله مرسی
+میگم یعنی قیافه من چطوریه که پسر اون شناخته شدم؟
-قیافه کیوتی داری مثل بچه ها
+چ..ی
-هان؟ نه هیچی هیچی
و هر دو با صورت های قرمز به لپ تاپ خیره شدن...
_____
-اوک تموم
+اخیشش...خب بریم خونه مطمینن میکشتنمون...از طرفی هم نمیتونیم بزاریم بمونن اونجا از شب اونجان
-برو سمت خونه
+ها؟
-باید یجوری انجامش بدیم
------
بعد ازاد کردن اون دوتا
/*قبل کشتنش اول بگین ابن چه کاری بود کردین؟؟؟؟؟؟!!!!!
+خب ببخشید و نجاتتون دادیم اگه صفحه شرکت رو باز کنین میفهمین اوک تنهاتون میزاریم بای و دست میا رو گرفت و برد بیرون
بیرون؛
یه 5 دقیقه ای صبر کردن بعدش نگاهشون سر خورد سمت دستاشون زود همدیگرو  ول کردن
+ببخشید تو فکر بودم
-مشک..لی نیست
+نظرت چیه بریم دور دور؟
-.. هم؟؟
+خب قرار نیس ک دشمن باشیم پی بیا بریم بیرون
و رفتن نشستن ماشین جیمین
----
و اما داخل خونه...
میدونین چی شده نه؟
*گمشو بیا اینجاااا
/پرووووووو
*/فرار نکن!!
و وقتی همو دنبال میکردن پای جین هو خورد به بالش روی زمین و افتاد زمین و تهیونگم بعد اون پرت شد و افتاد روی جین هو....
هردوشون بهم نگاه کردن و سرخ شدن!!
بعدش به سرعت از هم فاصله گرفتن و هر کی رفت یه جایی...
____
+نظرت چیه بریم خرید؟
-باشه
+خب تا برسیم اونحا(خونه 4 نفری شون از مرکز خرید دوره)بیا بیشتر اشنا شیم
-باشه😊
+خب...
و تا برسن اونجا حرف زدن...
____
مرکز خرید:یکم خرید کردن تا وقتی که موقع ناهار شد رفتن وسایل رو گذاشتن ماشین و خودشون رفتن یه رستوران غذاشونو سفارش دادن و نشستن
-امم جیمین شی میخواستم ازت یه سوالی بپرسم..
+هم؟
-من دو تا گردنبند خریدم نمیدونم کدومشو با جین هو استفاده کنم..
+کو نشونم بده...
-اولی و اینم دومی

 -اولی و اینم دومی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

اولی

دومی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دومی

-هردوشون خیلی کیوتن نمیدونم کدوم خوبتره
+به نظر من اولی چون جین هو تا جایی که فهمیدم نوتلا دوست داره بهتر به شخصیتتون مباد
-اوک پس😊پی دومی رو هم یکیش مال تو یکیش مال من
+مال من؟
-اره😊
----
پارت جدید😂🐘
امیدوارم خوشتون بیاد🍓❣️
ووت و کامنت یادتون نره😊❤

dont forget me.. :) Where stories live. Discover now