*Tae*
تهیونگ لبخندی زد و روبهروی اون دختر کوچولو روی زانو هاش خم شد
- میخوای با مامانی بری دکتر؟!
دختربچه بیحال و مریض بود ، با چشم های بزرگش به تهیونگ سر تکون داد و قبل از اینکه حرفش رو بزنه عطسه ای توی صورت تهیونگ کرد
-اوهوم...مامان میگه آبله مرغان گرفتم...
تهیونک دستمالی روی صورتش کشید ، مادر دختر ، همکار تهیونگ بود ، با تشکر فراوانی دست تهیونگ رو فشار داد
-واقعا ممنونم که جای من امشب وایمیستی...نمیدونم چجوری لطفتو جبران کنم تهیونگا!!
تهیونگ سری تکون داد و دستشو روی دست اون زن گذاشت
-چیز خاصی نیست جیسو ، دخترت مریضه بهتره حواست به اون باشه تا نگران کارت باشی ، من جات هستم...
جیسو کمی این پا و اون پا کرد
-راستش...خب...
-بگو جیسو
-راستش باید دستشویی ها رو هم تمیز میکردم...
تهیونگ آهی کشید و با یه لبخند سرشو تکون داد
-گفتم که نگران نباش...انجام میدم همه کاراتو
دستی روی سر دختر جیسو کشید
-فقط به فکر بچه ات باش...
جیسو تعظیمی کرد و دست دخترش رو گرفت و از کلاب رفت ، تهیونگ دستی به کمرش زد و به کارایی که روی سرش ریخته شده بود فکر کرد .
آهی کشید و شونه اش رو بالا انداخت
-خب! دل سوزوندن برای مادرای تنها این عوارضم داره دیگه کیم تهیونگ!
به خودش گفت و سمت دستشویی ها راه افتاد .
تمام روز منتظر بود کارهاش تموم بشه تا سری به باشگاه بزنه و برای چند دقیقه هم که شده جانگکوک رو ببینه ، ولی جیهوپ دائما کارهای جدیدی روی سر تهیونگ میریخت و اون مجبور بود علاوه بر کارهای خودش ، وظایف جیسو رو هم انجام بده!
وقتی ساعت از دوازده گذشت ، تهیونگ میخواست دستی به کمرش بزنه و آهی از آسودگی بکشه ، اما با یادآوری اینکه قراره جای جیسو هم بمونه ، لب و لوچه اش آویزون شد .
بکهیون با خوشحالی دست تهیونگ رو گرفت
-امشب جی هیوک و لو جی مسابقه دارن! نباید از دستش بدی!!!
تهیونگ شونه ای بالا انداخت
-راستش خیلی دوست داشتم بیام و وحشی گری های هیوک رو ببینم...ولی...خب کار دارم...
YOU ARE READING
Lips on your skin|Kookv
Random[] Completed [] •• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!" - "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..." - " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " •• Kookv 🔞 •• - " میخو...