Full moon |ᵏᵒᵒᵏᵛ

Part 1

کیبردم زیادی سمه پس اگه چیز عجیبی دیدید خیلی تعجب نکنید البته پارت ها همه ادیت شده ولی بازم...

و اگه جایی دیدید به جای پک نوشته کپ تقصیر کیبرد بوده وگرنه ما میدونیم پکه نه کپ🤦😂

لاو یو آل💜💚

❇❇❇

بارون خیلی شدید بود اما نه بارون و نه زخم هام نمیتونستن باعث بشن به ایستم. همون طور که سئون وو تو بغلم بود تو جنگل میدویدم تا از دست اون گرگینه های عوضی فرار کنم. امروز باید یکی از بهترین روز های عمرم می بود اما به بدترین روز عمرم تبدیل شد.

فلش بک:

چائه وون: تهیونگ؟! یالا بیدار شو... زود باش

ته: اوووم ، فقط 5 دقیقه دیگه.

چائه وون: 5 دقیقه پیش هم همینو گفتی. زودباش بیدار شو قبل از اینکه ...

ته: اَهه نونا چرا نمیزاری دو دقیقه بخوابم؟

چائه وون نگاه پوکری کرد و گفت: ته ساعت سه ظهره دیگه چقدر میخوای بخوابی؟ حتی سئون وو هم صبح زود بیدار شده اما تو هنوز مثل خرس خوابیدی...

ته به پتوش چند تا لگد زد و با اخم های روی پیشونیش که به نظر خواهر بزرگترش خیلی کیوت بودن رو تختش نشست و نالید: وقتی من دیشب تا دیر وقت داشتم با بابا تمرین میکردم سئون وو تو خواب خوش تشریف داشت. تازه تو داری منو با یه بچه 8 ساله مقایسه میکنی؟ خب معلومه اون انرژیش از من بیشتره.

چائه وون: حالا انگار خودش 50-60 سالشه، بابا خودتم هنوز بچه ای کوچولووووو.

تهیونگ دست خواهرش رو که داشت لپش رو میکشید پس زد و غرید: نونا من فقط 5 سال از تو کوچیک ترم.

چائه وون خندید و گفت: خیله خب باشه مرد بزرگ، آماده شو که امروز قراره حسابی خوش بگزرونیم.

ته: اوه راستی امروز جشن ماهه کاملمه

چائه وون: درسته جناب "کیم تهیونگ" امروز جشن اولین ماه کاملت تو سن 18 سالگیه. از امشب دیگه تو یه امگای خون اصیل کاملی! نونای عزیزت بهت افتخار میکنه.

با پایان جملش دستی تو موهای نرم وحالت دار برادر کوچکتر زیباش کشید و ادامه داد: من میرم تو هم اماده شو بیا.

تهیونگ هم به یه "باشه" بسنده کرد و بعد سریع پرید تو حمام تا دوش بگیره...

بعد از اتمام حمامش موهاش رو خشک کرد و از کمدش یه پیرهن آستین داره، راه راهِ نیلی-سفید با یه جینه نیلی پوشید. گوشواره های حلقه ای که توی گوشش بود رو عوض نکرد فقط یه گردنبند که پدرش دو روز پیش برای تولدش بهش هدیه داده بود رو هم گردن کرد و از اتاقش رفت بیرون.