back in 300 years

519 88 54
                                    

Japan 1802
وارد تالار ارواح شد

همه‌ به احترامش بلند شدن و سرشونو برای ملکه‌ خم کردن

با اقتدار و متانت سمت تخت مخصوصش رفت

با اقتدار و متانت سمت تخت مخصوصش رفت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(استایل و تاج فقط)

)( درود بر ملکه

با اشاره دستش همه‌ سر بلند کردن و شروع به بیان عرایضشون کرد

- به خطوط مرزی تلگراف بفرستین و دستور سلطنتی رو ابلاغ کنین

وزیر اعظم جلو اومد

+ ملکه ی من! ... گستاخی منو ببخشید ... اما فکر میکنم دیگه وقتش شده تا شما دوباره ازدواج کنید... امپراطور فقید هم مطمئنا راضی نیستند که دستان ظریف شما با این امور دولتی سرگرم باشه ... این دستها نباید سنگین تر از سوزن چیزی رو بردارن و بدن والاحضرت لایق تختهای باغ بهشتی ست... ولیعهدان سر...

حرف وزیر اعظم با خوردن یک خنجر جلوی پاش قطع شد

ملکه شمشیر بادیگارد خصوصیشو کشید و سمت وزیراعظم رفت

- وزیر اعظم... دنبال یک عروسک خیمه شب بازی میگردی؟؟... چون من قابل کنترلت نیستم به این فکر افتادی؟؟

ملکه قهقهه ای سر داد و با یک حرکت غافلگیر کننده شمشیر دستشو سمت قلب مرد برد

کل تالار سکوت کرده بودن

ملکه شمشیرشو عقب کشید و مرد روی زمین افتاد

تا حالام این احمق رو زیادی تحمل کرده بود

شمشیر رو روی زمین انداخت و با اشاره سرش سرباز ها جسد مرد رو جمع کردن

سمت باقی وزرا چرخید

- این سزای کسیه که بخواد از خزانه بودجه تغذیه‌ عمومی رو بدزده... این سزای اینه که کسی منو دست کم بگیره ... و در اخر این سزای کسیه که جرائت میکنه که جون یک امپراطور رو بگیره ( امپراطور فقید) ... متوجه شدید؟؟؟؟

PrecipiceWhere stories live. Discover now