:"اپراتور ۸۶_۱۳۰ هستم، از کلیسای ساکرامنتو.
شما با شماره ی فوریت های ممانعت از خودکشی تماس گرفتید، چه کمکی از دستم بر میاد؟":" سلام."
:"سلام
یک ماه از آخرین بهبودیتون گذشته،
چرا انجامش می دید؟":"چون تو گوش نمیدی. هیچکی گوش نمیده."
:"ولی من اینجام که گوش بدم و قول می دم این بار بفهمم."
:"باشه قبول. ولی سوالا و جملات احمقانه ای که مجبوری به همه بگی رو به من نگو."
:"قول میدم."
:" قراره طولانی باشه اما خلاصه می کنم که پول قبض کوفتی زیاد نشه."
:" از دو ماه پیش تا الان، دلیلم رو فهمیدم.
من همه کار ها رو انجام دادم. با دخترا و پسرا رابطه داشتم. تو فستیوال ها کوکائین کشیدم. غذای سالم خوردم و هر روز ورزش کردم. تو یه مدرسه و داروخونه کار داشتم. پیش خانواده ام بودم. خطر کردم. شاد بودم. و روزها رو گذروندم اما کافی بود. همه چیز کافی بود من دیگه از کافی بودن خسته شده بودم.من همه چیز رو تجربه کرده بودم و از بیست و دو سالگی به بعد هیچ چیز نبود که من رو تحریک کنه و من کم کم تو خودم رفتم.
شگفتی های این دنیا زود برام تموم شد.
همکارام پیشنهاد دادن دور دنیا رو ببینم اما بعد از سفر کردن به دوتا کشور دیگه خسته شدم و فهمیدم این چیزی نیست که مشوق من باشه برای موندن.
به عشق اعتقادی ندارم پس اینم دلیلی نتونست باشه برای من.و بعد از دوتا خودکشی ناموفق، که نمی دونم چطور بهشون فکر کرده بودم و انجامشون داده بودم، زنگ زدم اینجا دنبال یه جواب که چرا انقدر دنیا خالیه و خسته کننده؟ که منو با کلی سوال و یه چاقو پشت خط نگه داشتن.
اما بعدش تو جواب دادی و من فقط به تو زنگ زدم چون نمی تونم هر خودکشی پیشین رو برای یه یاروی ناشناس تعریف کنم."
:"خودت میخوای که خودکشی اون لحظه ات، موفق بشه؟"
:"نمی دونم. دوست دارم قبل مرگ با کسی حرف زده باشم. بخاطر همین زنگ میزنم.
چون تنها مردن مزخرف وحشتناکه... بر اساس تجربه اولم میگم.":" دوستی داری؟ "
:"عروسک خرسی هفت سالگیم قبوله؟"
:"آره. حتی می تونی من رو به عنوان یک دوست در نظر بگیری."
:"شاید.
قبل از اینکه قطع کنم. میشه شماره کسی که جای حضرت مسیح قبل از وصل شدن هر تماس میگه:" مسیح کمکت میکنه!" رو داشته باشم؟
صداش خیلی جذابه.":" نه متاسفانه."
:" بد شد.
پس خداحافظ تا خودکشی بعدی!":"امیدوارم هیچوقت دیگه زنگ نزنی."
:"خیلی مهربونی برای این کار.
اگه توی تماس تو بمیرم خیلی داغون میشی.":" هفته ای حدود سه یا چهار نفر پشت خط من می میرن پس نگرانم نباش."
:" اوه مطمئنم بخاطر صدای جذابت خودشونو می کشن."
_صدای خنده از دو طرف خط_
:" امیدوارم آخرین تماسمون باشه."
:"قول نمیدم. چون دلتنگت میشم."
پایان تماس.
![](https://img.wattpad.com/cover/289356175-288-k62946.jpg)
YOU ARE READING
BABY HOTLINE
Short Story"اپراتور ۸۶_۱۳۰ هستم، از کلیسای ساکرامنتو. شما با شماره ی فوریت های ممانعت از خودکشی تماس گرفتید، چه کمکی از دستم بر میاد؟" ..... ما اینجا هستیم که با تو صحبت کنیم، با تو دعا کنیم و به تو عشق خداوند مهربان را نشان دهیم. ..... ایده از آهنگ: baby hot...