part 12

903 241 27
                                    

تهیونگ:
من یه دوستی به اسم سوکجین دارم.

ناشناس:
به فاکمم نمی‌گیرمت امروز.

تهیونگ:
دوست من یه پسره.

ناشناس:
برات وقت ندارم.

تهیونگ:
دوستم بهم بی‌توجهی می‌کنه.

ناشناس:
...

تهیونگ:
بهم فامیلشو نمیگه.

تهیونگ:
و میوه‌ی مورد علاقشو.

تهیونگ:
و رنگی که دوست داره.

ناشناس:
دست نگه‌دار.

ناشناس:
حدس می‌زنم دوباره منو با دوست دخترت اشتباه گرفتی.

تهیونگ:
نه...من فقط یه روز بد داشتم و توجه می‌خوام.

ناشناس:
چرا من باید اون کسی باشم که بهت توجه بدم؟

تهیونگ:
چون تو دوست منی!
دوستا برای هم وقت می‌ذارن.

ناشناس:
من بهت گفتم برات وقت ندارم پس دوستت نیستم.

تهیونگ:
منم یاد گرفتم روی 'نه' های تو حساب نکنم و کاری که دلم میگه رو انجام بدم.

ناشناس:
برای همینه که خیلی رو اعصابی.

تهیونگ:
هاها..
من یه دگوییِ رواعصابم.

ناشناس:
هی،
تو یه نسخه‌ی اصل از کیم تهیونگی؟

تهیونگ:
اوه.
مگه اونم اهل دگو بود؟

(دقت کردین هرموقع تهیونگ سوتی میده میگه اوه؟)

ناشناس:
آره، و لازمه بدونی اون اصلا رو اعصاب نیست.

تهیونگ:
یه مثال نقض حال منو خوب نمی‌کنه.

ناشناس:
باشه.
گوش کن.
امروز فقط یه روز بد بوده، نه یه زندگی بد.
فراموشش کن و فردا باز هم ادامه بده.

تهیونگ:
چرا انقد حق با توعه!

FRIENDS || TAEJINWhere stories live. Discover now