Part 18

739 167 51
                                    

اولین بار بود که تو مدرسه با دقت به اطرافش نگاه میکرد و دنبال شخصی میگشت

با دیدن اون دختر با موهای بلند و قهوه ای پوزخندی کوچیکی رو لباش نشست

فقط جونگ کوک نبود که میتونست هر اطلاعاتی که میخواد رو به دست بیاره

یونگی شاید پول نداشت ولی میتونست اطلاعاتی که میخواد با زور یا مواد رایگان دادن به طرف بگیره

میدونست اون دختر تقصیری نداره چون مینهی بهش گفته بود که خیلی خوب باهاش رفتار میکرده و چند باریم سر برگردوندنش با جونگ کوک دعواش شده بود

ولی بازم همش تقصیر خود جونگ کوک بود
اون یه دختر بچه ی ۱۰ ساله رو وارد ماجرا کرده بود و حالا یونگی قرار بود تلافیشو سر دختری که براش مهمه در بیاره

خیلی طبیعی جوری که انگار مقصدش سوهی نیست راه افتاد سمت جایی که سوهی ایستاده بود

وقتی بهش رسید از قصد بهش یه تنه ی کوچیک زد

با این کارش سوهی با اخمهای تو هم سمتش برگشت ولی با دیدن قیافه اش سریع اخم هاش باز شد و جاشو به قیافه ی شوکه ای داد

نیشخند صدا داری زد و گفت: اوههه ببین کی اینجاست..دوشیزه کانگ سوهی

سوهی با گیجی اخم کمرنگی کرد و به یونگی که داشت سرشو نزدیک گوشش میورد خیره شد

یونگی کنار گوشش با صدای بلندی که قابل شنیدن برای بقیه باشه گفت: میدونی منی که زیاد به حرفهای اطرافم اهمیت نمیدم ولی اونقدر زیاد ازت از بقیه شنیدم که واقعا درموردت کنجکاو شدم

سوهی ابروهاشو بیشتر تو هم کشید و سرشو برد عقب تا گوشش از نفس های داغ یونگی دور شه

سوهی تو چشمهاش با غرور گفت: خب که چی؟

یونگی نیشخند صدا داری زد و با تمسخر گفت: هیچی فقط خواستم یه لطفی در حقت بکنم و حرفهایی که بقیه پشت سرت میزنن رو بهت بگم..به هر حال خوبه که بدونی بقیه دربارت چه فکری میکنن

سوهی: منظورت چ...

حرفش با قرار گرفتن انگشت یونگی روی لبهاش نصفه موند

_هییش دختر خوب مگه نمیدونی پریدن وسط حرف دیگران چقدر زشته

انگشتشو برداشت و خیره به چهره ی مات زده ی سوهی پوزخندی زد و گفت: میدونی از بقیه درموردت چی شنیدم؟...میگن یه هرزه ای

با ملایمت موهای سوهی رو پشت گوشش زد و ادامه داد: یکی از اون خوباش...میدونی وقتی شنیدم با جونگ کوک چیکار کردی واقعا تعجب کردم با این که از اون پسر متنفرم ولی دلم به حالش سوخت خیانت دیدن واقعا دردناکه

یونگی نگاهشو بالا اورد و انگار با دیدن چیزی ته راهرو پوزخندش پررنگ تر شد و ایندفعه با صدای خیلی بلندی طوری که کل راهرو بشنون گفت: لیاقت هرزه های بدبختی مثل شما مردن...مردن زیر همون ادمایی که بهشون میدین

BAD BOYSWhere stories live. Discover now