جیمین به تیم حریف خیره شد؛ تمام نقاط ضعف و قوتشون رو سنجید و به خاطر سپرد تا در زمان مناسب ازشون استفاده کنه.
گاتسون با آرایش صلیبی برتری داشت؛ جهبوم در مرکز بود و نقشی شبیه جیمین ایفا میکرد، همه کاره، تخریبگر و مدافع. جکسون جادوگر قرمز بود با اینکه تمام خانوادهش احیاکننده بودن. توی هر بازی، حرفی برای زدن داشت و با وجود تمام سختیها، اینجا بود تا طوفان آتیش درست کنه. بمبم جادوگر آبی بود که برخلاف نقش اصلیش یا همون تخریبگری، به عنوان تانک مسابقه میداد. جواب میداد، از تمام قدرتش برای دفاع کردن استفاده میکرد. یوگیوم هم جادوگر آبی و جدیدترین عضو تیم بود. با طوفانهای آبی که توسط بمبم تقویت میشد، خودی نشون داده بود.
یونگجه تنها احیاکنندهشون بود و به شکل فوقالعادهای میتونست همه چیز رو احیا و درمان کنه. آخرین عضو، مارک، جادوگر بنفشی که جیمین قبلا توی خوابگاه دیده بود. شعبدهبازی قدرتمند و همینطور مثل نامجون، مقالهنویس بود.
بین تمام اینها، یک چیز به چشم جیمین اومد.
گاتسون هیچ ضعفی نداشت. سازگاری و بالانس تیمیشون عالی بود. تنها راه رسیدن به پیروزی این بود که مستقیم و بدون هیچ میانبُری مسابقه بدن.«جیمین؟» جونگکوک از پشت سرش هومی کرد. «مطمئنی که حالت خوبه؟»
جیمین فاصلهای تا غش کردن نداشت، خستگی مبارزه قبلی هنوز توی ماهیچههاش مونده بود. تا اینجا کلی سختی کشیده بود، این پونزده دقیقه هم روش!
«میتونم انجامش بدم.» جیمین زمزمه کرد قبل از اینکه زیر لب به خودش بگه: «میتونم خودمو ثابت کنم.»
هر دو مجری، اعلامیههاشون رو به اتمام رسوندن.
«آکامی هفت اینجاست تا جام قهرمانی رو با خودش به خونه ببره، مهم نیست امروز کی ببره. قراره قهرمان رقابتهای فصلی آخر سال باشن یا تیم جدیدی که از خاکستر برخاسته؟» لیسا پرسید.«یک چیز کاملا واضحه، هر دو تیم با استفاده از جادوشون تا این مرحله رسیدن، نه شانس. تیم تازهکار دقیقا به اندازهی قهرمان فعلی لیاقت حضور در فینال رو داشته. این قراره بهترین رقابت قرن باشه!»
یونگی از روی صندلیش به جیمین لبخند زد، شیرین و آدامسی. حالت چهرهی مادرش صد و هشتاد درجه فرق میکرد، اخمو و جدی. باید خوشحال میبود، چون تیم مدرسهش به هر قیمتی میخواست جایزه رو با خودش به خونه ببره. البته ازش بعید نبود برای زمین زدن جیمین، پول خرج کرده باشه!
زنگ به صدا دراومد و یک دقیقهشون آغاز شد.
جیمین دست دو تا از همتیمیهاش رو گرفت؛ تهیونگ و نامجون. قبل از رسیدگی به هر کس دیگهای، اول پسر رو با قدرت مضاعف و سلامتی تقویت کردن.
YOU ARE READING
Chronicle Black [Yoonmin]
Fanfiction「Chronicle Black 🎴」 𖦹 Yoonmin 𖦹 Fantasy, Romance, Smut 𖦹 Translator: Nelin 𖦹 Writer: Centristy جیمین توی "آکادمی هفت" پذیرفته شد؛ جایی که هر فرد بر اساس تواناییها و مهارتهاش، جزو یکی از دستههای قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی و یا بنفش قرار میگ...