بدون توجه به مکالمه ی بین سهون و جونگین تکه ی دیگه ای از پشمکش کند و نگاهش رو به شیر خسته ای که بهش زل زده بود داد.
اخم پررنگی کرد و با فرو بردن خوراکی شیرینش توی دهنش چشم هاش رو برای حیوون بیخیال چرخوند.
بی حوصله به شلوغی اطرافش نگاهی کرد و با ضربه زدن به بازوی جونگین گفت: چرا اومدیم باغ وحش؟
وقتی جونگین مکالمش رو سهون رو قطع کرد و به طرفش برگشت، سعی کرد اخمش رو پررنگ تر کنه.
_چرا کیونگ؟ دوسش نداری؟
+اینجا فقط...یه سری حیوون دور هم جمع شدن که مشخص نیست ما داریم نگاهشون میکنیم یا اونا با ما سرگرم شدن!
ابرو هاش رو بالا انداخت و با دنبال کردن نگاه سو، به شیر خسته ی دراز کشیده کنار قفس رسید.
خنده ی آرومی کرد اما تا خواست جوابی بده سهون به طرف کیونگسو رفت و با ضربه ی آرومی که به بازوش زد گفت: ضدحال نباش! من اینجارو خیلی دوست دارم.
جونگین دلجویانه دستش رو روی شونه ی کیونگسو گذاشت و با لبخند به نقطه ی دوری اشاره کرد: من قبلا با سهون اینجا بودم. یه جا هست بستنی های خیلی باحالی داره. برم بخرم برات؟
کیونگسو لبخند عمیقی زد و بلافاصله سرش رو بالا و پایین کرد.
_آره؟ باشه. الان میرم میخرم. چه طعمی میخوای؟
+توت فرنگی.
کای رو به سهون کرد و همونطور که دور میشد گفت: توهم که هیچ وقت بستنی نمیخوری نه؟ زود برمیگردم.
با دور شدن جونگین سهون نگاهی به کیونگسو انداخت و با لحن بی تفاوتی گفت: من اصلا فکر نمیکردم بیای. جونگین همیشه میگفت تو خیلی آدم منزوی ای هستی...سر اومدنت صد دلار شرط بستیم.
با نشستن نگاه کیونگسو روش نگاهش رو به روبه‌رو داد: به خاطر همین گفتم مطمئنم نمیای ولی جونگین گفت راضیت میکنه بیای. خب به هرحال تعجبی هم نداره. جونگین تنها دوستته نه؟ مشخصه که نمیخوای از دستش بدی.
نگاه دوباره ای به کیونگسو انداخت و با اشاره به عینکش گفت: بامزست.
معذب دستش رو روی عینکش گذاشت و با صدای آرومی گفت: کار جونگینه. من از رنگش خوشم نمیاد.
×جدا؟ آره...جونگین از رنگای شاد خوشش میاد...هی؟ نهار پیش ما میمونی؟ باید جونگینو مجبور کنم با پولی که برنده شده برام غذا بخره. چی بخریم؟
برای یک لحظه ذوق زده شد و لبخند عمیقی روی لبش شکل گرفت: دوکبوکی!
سهون نگاه عجیبی بهش انداخت و با اخم کمرنگی گفت: چی؟ نه! جونگین از دوکبوکی متنفره! هیچ وقت ندیدم بخوره.
چشم های کیونگسو در لحظه گرد شدن: جونگین واقعا دوکبوکی نمیخوره؟
×نه.
YOU ARE READING
Sinner Angel 🧚♂️
RomanceFiction: Sinner Angel Couple : Kaisoo Genre : Romance, Angst, Fantasy Writer : Honey Bee ......................................................................... کیونگسو هیچ وقت نفهمید چیزی که درگیرش شده نفرینه یا طلسم...اما میدونست هرچی که هست باع...
