سری به کتابخونه‌ی من بزنید. شاید خوشتون اومد و چند تا کتاب قرض گرفتید!
- کتابخانه‌ی الیکاسو -
• مختص معرفی فن‌فیکشن های روزِ واتپدِ فارسی
• نقد و بررسی داستان بدون اسپویل
با سلام، آغاز میکنم شروع این پارت از کتابخانه‌ی حقیرانه‌ام را با این چند شاتی کوتاه و دوست‌داشتنی که به تازگی نوشته شده و خیالتون می‌تونه از بابت این‌که در حال آپ هست یا خیر، راحت باشه.
مدت طولانی‌ای هست که نبودم درست نیست؟ چون خیلی فرصت فیکشن خوندن نداشتم و البته زودتر از انتظارم داستان‌هایی که ارزش توجه بیشتری داشتن، دیده می‌شدن و تا دست می‌جنباندم دیگه مزه‌ی معرفی یک عدد فیکشن جدید و داغ که تازه از تنور دراومده از بین می‌رفت.
این چندشاتی کوتاه به اسم "کره‌ی بادام‌زمینی و پنیر" یک داستان درباره‌ی زوج دوست‌داشتنی ما یعنی تهیونگ و جونگکوک هست. ژانر این داستان امگاورسه و تا حدودی میشه گفت امپرگ هم هست ولی طوری نیست که شما بگید "وای این چه سمی بود خوندم!". ما امپرگ‌های جالب هم داریم مثل این چندشاتی.
به نظر بنده این نویسنده‌ی عزیز به خوبی تونسته یک داستان حال خوب کن و دوست‌داشتنی به بازار واتپد عرضه کرده و حال ویکوک شیپران را خوب بکنه. دوستمون اولین باری نیست که قلم دستش می‌گیره و اصطلاحات و طوری که جزئیات رو توضیح داده بسی بسی دلنشین هست.
غلط املائی نداره و من به شخصه از اصطلاحات و تشبیهات نویسنده به شدت لذت بردم و برام قشنگ بود. این داستان واقع‌گرایانه نوشته شده _بدون توجه به ژانر امگاورسش که کلاً از بحث جداست_ و یک زوج جوان رو توصیف کرده. یک زندگی واقعی که به مشکلات جزئی ولی مهم پرداخته و شاید بتونید حتی ازش درس بگیرید.
اگر به ژانرهای عاشقانه و روزمره علاقه‌مند هستید، این چندشاتی شاید به ذائقه‌تون بخوره. ممنونم از توجهتون.
. . . .
•نظرتون درباره‌ی این داستان چیست؟
• اگر علاقه دارید میتونید اسم آهنگی که حس می‌کنید به داستان می‌خوره رو اینجا بنویسید~ . . . .
