Serendipity
به معنای پیدا شدن کسی بدون اینکه از قبل منتظرش بوده باشی یا دنبالش گشته باشی.
یجورایی تحولی هست از طرف سرنوشت(:"3:37"
_________
°Chat page•_JUNGKOOK_
-سلام.
بیبی ته: سلام؟
[بعد از 3 دقیقه]-خوبی؟
بیبی ته: نه.
-برای چی خوب نیستی؟(×̯×)
بیبی ته: برای چی بایدی بهت توضیح بدم؟|:-)
-اوه بیخیال، من فقط میخوام باهات دوست بشم(:
بیبی ته: ولی من اینو نمیخوام.
-چرا؟
بیبی ته: چون تو رو نمیشناسم و حتی اسمتو هم نمیدونم. <(^,^)>
-جئون جانگکوک.
بیبی ته: چی؟
-اسممه
بیبی ته: آها
بیبی ته: خب دیگه من برم بای-این یعنی دوست شدیم؟
..
_________چند دقیقهای منتظرِ جواب موند ولی حتی سین هم نزد و این باعث تشدیده عصبانیت پسر کوچیکتر شد؛ جواب ندادن یا دیر جواب دادن خط قرمز جانگکوک بود.
با کلافگی از کافه بیرون اومد و برای تاکسی دست تکون داد.-کیم تهیونگ، آخرش مال خودم میشی.
با خود زمزمه کرد و سوار ماشین شد..
![](https://img.wattpad.com/cover/311490230-288-k706257.jpg)
YOU ARE READING
Serendipity ||🧧
Romance‼️هشدار‼️ این بوک ممکنه برای بعضیا شامل صحنههای دلخراشی باشه پس اگه تحمل دیدن ندارین، لطفا کنارش بزار! _______ Serendipity به معنای پیدا شدن کسی بدون اینکه از قبل منتظرش بوده باشی یا دن...