خب خب خب..... این فیک هم با همه ی بدی ها و خوبی هاش تموم
شد. میدونم کم بود ،پایان خیلی بازی داشت و اونجوری که خیلی ها
درخواست داشتن احساسی پیش نرفت. اما میخوام چند نکته رو یاد اوری
کنم .
نکته اول، مربوط به عمیق شدن احساسات ژان به ییبوه.... باید اینو بگم
که هیچ وقت و در هیچ زمانی ما عاشق کسی که به ما ضربه ی روحی
ای به بزرگی تجاوز زده باشه نمیشیم. شاید یه روز ببخشیمش، یا باهاش
دوست بشیم. اما عاشقش نمیشیم و همیشه مرز های نامرئی احساسی ای
داریم که اون فرد رو از اعماق قلبمون دور نگه میداره.
در مورد پایان باز داستان، ادامه ای کسل کننده و روندی به دور از هیجان
در پی داشت و هیچ گونه پیشرفت و یا صحنه های مهیجی دراون پیش نمی
اومد... چرا که عمده ترین مشکالت ییبو و ژان درهمین پارت های ارائه
شده ، به تفصیل نام برده و حل مسئله شده بودن.
در مورد بچه ها هم که تنها مشکلشون رشد بدون توقفشون بود که ممکن
بود به پیری زود رس و حتی مرگ منجر بشه که ییبو راه حلش رو پیدا
کرد و درمانش رو هم شروع کرد.
پایان
YOU ARE READING
نفرین شیرین ( ورژن ییژان )
Vampire#yizhan #vampire #werewolf #hard #supernatural #ییژان #خون_آشامی #گرگینه #خشن #ماورایی