L.. L.. LOVE.. E.. E

𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐚𝐭 𝐟𝐢𝐫𝐬𝐭 𝐬𝐢𝐠𝐡𝐭 [𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧]

= سرگرد کیم تشریف می آوردن.....همه به جایهههه خوددد

همه سربازان ایستاده و مرتب احترام نظامی کردن که سرگرد کیم وارد سالن نظامی شد..

همه باهم: دروووود بر شمااااا سرگرد کیم

سرگرد جلویه ۹۹ سربازش ایستاد و با صدای بمش بلند شروع کرد به حرف زدن..

# صبحتون بخیر پسران سخت کوش
امروز کار خاصی ندارید و فقط ورزشتون میمونه....
اما قبل اینکه شروع کنید میخوام چیزیو بگم..

مکثی کرد و دوباره ادامه داد..

# امروز یک سرباز و دوست جدید داریم ازتون میخوام با او اشنا بشید و باهم خوب باشید...........لطفا بیاین اینجا

پسری ریز جثه و زیبا وارد سالن شد و کنار سرگرد قرار گرفت و بعد احترام نظامی ای که کرد شروع به معرفی خودش کرد..

+ درود به سرگرد کیم و شما دوستان.......من پارک جیمین هستم ۲۲ ساله از بوسان.....خیلی خوشحالم از دیدنتون و امیدوارم خاطرات خوبی با شما عزیزان داشته باشم....و ممنون که من رو به جعمتون پذیرفتید..

پسر آنچنان با صدای لطیف و گوش نوازش حرف های زیبا و مودبانه ای میزد که کله افراد انجا از همین الان از ان پسرک زیبا خوششان امده بود..

اما از ان جمعیت زیاد پسری بود که محو صورت ان پسرک زیبا شده بود و قلبش تند میزد..

# ممنون سرباز جیمین ماهم از حضور تو و پیوستنت به جعممان خوشحالیم....امیدوارم از اینجا و در کنار ما لذت ببری....توضیحات لازم رو برات گفتم ولی اگه سوالی داشتی از دوستانت بپرس...

پسرک کمی سرش را خم کرد و چشمی زیر لب گفت..

# خب دوستان قبل شروع ورزشتون بگم که امروز چون برنامه ای ندارید بعد از انجام ورزشتون آزادید هرکاری دوست دارید بکنید فقط مواظب باشید سقف اینجارو نترکونید...

سرگرد کیم خنده ای کرد که خنده افراد حاضر در انجا هم در امد..

# خب با اجازتون من میرم مراقب خودتون باشید..

سربازان احترامی کردن و بعد رفتن سرگرد پسرک ریز جثه که اسمش جیمین بود به سویه همکارانش رفت تا با آن ها اشنا شود..و بیشتر جمعیت آنجا به سمتش هجوم بردند تا زودتر با آن پسرک زیبا دوست شوند..