هی اهالی شهرک باقلوااا
حالتون چطوره؟
به قشنگی بال های پروانه هست یا چی؟هست یا بیام براتون نقاشیش کنم؟
متاسفم که این آپ نیست؛ متاسفم ولی حقیقت اینکه اگه گیج بودن یک باتلاق باشه؛ من یک قایق کوچیک بدون پارو روی اونم.
برای باتلاق نیاز به زمان دارم، تا راه رو پیدا کنم تا به اقیانوس برسم.
و از اونجایی که پارو ندارم، وقتی به اقیانوس رسیدم باید دوباره راهی برای رسیدن به خشکیپیدا کنم.
القصه حرف هام اینکه احتمالا تا یک ماه دیگه توی سوشال مدیا کلا نباشم.
بوک رو میخواستم انپاپ کنم ولی گفتم شاید افرادی باشن که بخوان دوباره بخونن.
به حق علی وقتی برگردم کامنت هام آباد شدن😩😩
ممنونم تا اینجا با من همراه بودید؛ دوستون دارم به اندازه دونه های برف.امضاء: متین
![](https://img.wattpad.com/cover/305297613-288-k835176.jpg)
YOU ARE READING
Smultronstället "Larry"
Teen Fictionجنگل، خیلی بزرگتر از اون دوتا پسر و علاقه آبی رنگشون بهم بود. اما وقتی جوونی و کسی رو دوست داری همه چیز حول محور شما دو نفر میچرخه. آپ: متوقف شده.