Third person pov
«من الان تو رو به همهی دوستام معرفی میکنم، فقط جوری رفتار کن که انگار منو نمیشناسی. اوکی؟ میخوام تظاهر کنی که ما تازه باهم آشنا شدیم و دلیلشم همگروهی شدنمون توی پروژهست. حله؟»
جونگکوک با خیال آسوده به سوکجینِ مضطرب گفت. پسر کوچکتر فقط سری تکون داد.
«نگران نباش. من مطمئنم تهیونگ و یونگی هیونگ طوری رفتار میکنن که انگار تو رو نمیشناسن.»
سوکجین و جونگکوک هر دو شروع کردن به قدم زدن تا زمانی که به اتاق ناهارخوری رسیدن.
«اهم..اهوم..»
جونگکوک شروع کرد به سرفهی فیک کردن تا توجه همه رو جلب کنه. تمام دوستهاش سرشون رو چرخوندن تا به اون و مخصوصا، به سوکجین، نگاه کنن.
یونگی و تهیونگ با دیدن سوکجین چشمهاشون گشاد شد. انتظار نداشتن که اون همکلاسیای که سوکجین ازش حرف میزد جونگکوک باشه.
«هی کیوتی.»
جیمین با نیشخند ماهرانهای گفت و باعث شد لپهای کوچکترین پسر گل بندازه.
«اوکی..عام، با سوکجین آشناشین. ما توی پروژه باهمیم و اگه مشکلی نداشته باشید، اون امشبو پیش من میمونه.»
جونگکوک سوکجین رو به همه معرفی کرد.
«البته، دوستت میتونه تو اتاق من بخوابه.»
نامجون با نیشخند خیلی واضحی گفت و با سوکجین لاس زد.
جونگکوک سرش رو به نشانهی تاسف تکون داد.
«خدایا..هیونگ اون چهار سال ازت کوچیکتره؛ چطوری میتونی انقدر واضح باهاش لاس بزنی؟»
جونگکوک گفت و اخم کرد.
«سن اهمیتی نداره. مگه نه سوکجین؟»
یونگی خیلی غیر منتظره پرسید و لبخند شیرینی به کوچکترین پسر زد.
«ب-بله..هیونگ.»
سوکجین با خجالت جواب داد. توی ذهن کوچیکش سوالهای زیادی ردیف شده بود و اگه به قیافهش نگاه میکردی میفهمیدی که داره عمیق فکر میکنه.
"اونا چرا دارن اینطوری رفتار میکنن؟ مگه پسر نیستن؟ نباید فقط با یه دختر اینکارا رو بکنن؟"
با خودش فکر کرد.
«عیب نداره اگه با یه پسر قرار بذاری وقتی خودتم یه پسری؟»
سوکجین کنجکاوانه پرسید.
«عیبی نداره سوکجین. خودتو ببین. تو خیلی خوشگلی. کی دوست نداره باهات قرار بذاره؟»
![](https://img.wattpad.com/cover/304559512-288-k668765.jpg)
YOU ARE READING
HUYNG || BTS×JIN
Romance[هیونگها/𝙃𝙐𝙔𝙉𝙂𝙎] 👼🏼 «سوکجین جوونترین پسر بین بیتیاسه و همهی اعضا احساساتی نسبت بهش دارن...» ➪ 𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐌𝐨𝐉𝐢𝐧𝐎𝐟𝐟𝐢𝐜𝐢𝐚𝐥 ᯽🍕 *این فیکشن فعلا آپ منظمی نخواهد داشت. 👼🏼 ️کاپل: سونسام 👼🏼 ژانر: فلاف/ کیوت/ اسمات / م...