part 10 : sorry

840 76 22
                                    


8 : 40

jungkook pov :

ولی تو اگر احساس نا امنی میکنی میتونی چند وقت پیش من و همسرم بمونی هوم ؟ &

با این حرفش چشمام گرد شد . درسته ازش عصبانی بودم و ترسیده بودم اما اون هم خیلی کمکم کرد هم کنترل خودش رو نداشته و بار ها گفت . اگر اقای کیم بگه مشکلی نبوده و هیونگ میفهمیده داشته چیکارمیکرده و فقط به خاطر بخشیده شدن اونها رو گفته میرم

پیش اقاهه وگرنه که عمرا

اممم من نمیتونم ...اگر واقعا مشکلی باشه چی ؟ هیونگ خیلی در مونده به نظر میومد شاید واقعا دست خودش نبوده اما اگر دروغ گفته باشه ...میام چون هیونگ میشناستتون... وگرنه ببخشیدا ولی عمراااا -

یهو زد زیر خنده و دستاشو روی دهنش گذاشت . من فقط با تعجب نگاهش میکردم . چیز خنده داری گفتم ؟

وای جونگکوک خیلی بامزه ای ...باشه باشه تصمیم با خودته ..ولی هنوز نمیفهمم چی باعث شده بازم بخوای اینجا باشی &

ای بابا چند بار بگم گفت دست خودش نبوده شاید اتفاقی افتاده بوده براش ...اه &

دوباره قهقه ای زد و بعد صحبت کرد

ببین من تهیونگ رو خوب میشناسم ...میزارم راجب بچگیش خودش اگر خواست بهت بگه اما بدون اون هم بچگی خوبی نداشته . بخاطر گذشتشه که همچین اتفاق هایی براش میوفته تهیونگ از وقتی یادم میاد نمیتونه عصبانیت خودشو کنترل کنه &

دقیقا همون جور که خودش گفته انگار مسته ولی نیست وقتی دبیرستان بود بخاطر باختن توی بازی بسکتبال از گروهی که ازش متنفر بود عصبانی شد . خیلیییی عصبانی . نصف تیم رقیب رو کتک زد. این یجور بیماریه اما تا الان خیلی کم پیش

اومده بود براش برای همین گفتم سریع خوب میشه و به خودش راجب این هیچی نگفتم . اما انگار بعد از این ماجرا ها دوباره شدت گرفته . اونباری که گفتم عصبانی شد بعدش حتی یادش نمیومد که چیکارا کرده ولی وقتی براش تعریف کردم وحشت زده بود . توی دبیرستان

بهش میگفتن هیولا و کلا به خاطر این موضوع هم خیلی تحت فشار بود . سنش کمتر بود حتی احتمال نمیداد این یک نوع بیماری بوده باشه البته گاهی میومد پیشم گریه میکرد و به خودش میگفت دیوونه ! اخرین بار توی همون دبیرستان... اممم ... یجورایی میتونیم بگیم بهش

حمله دست داد . با خودش راجب این موضوع حرف میزنم راه هایی برای کنترلش هست . احساس کردم باید بدونی

واقعا متعجب بودم . پس بخاطر بیماریش بوده ؟ یعنی اصلا نمیفهمیده چیکار میکرده رو واقعا گفت

خب...خب من واقعا نمیدونم چیکار کنم ! ولی..پس با این وجود بازم عمرا بیام ...پیشش میمونم و کمک میکنم . بعد از حرف زدن با خودش راه های درمان رو میتونید بگید -

NICK NAMES Where stories live. Discover now