"البته منم بدم نمیاد با چان قرار بذارم." مینهو با خونسردی گفت. پوشه داخل لپتاپش رو بست و سرش رو بالا گرفت "هرچی نباشه یه مدل معروفه، قبلاً دیدمش و آلفای جذابیه... فکر کنم تو اینستاگرامم کلی فالور داره نه؟"
اگه چشمها قابلیت سوراخ کردن داشتن؛ چشمهای جیسونگ تا الان نه تنها مینهو بلکه دیوار پشت سرش رو هم تبدیل به خاکستر کرده بود.
"آره الان کلی معروفه ولی من کسی بودم که برای اولین بار باهاش مچ شدم. اون موقع هیچ گوه خاصی نبود! من اولین انتخاب خانوم یانگ بودم." یه صدایی که صاحب اصلیش معلوم نبود؛ از بین جمعیت گفت و همهمهای بین همکارهاش بالا گرفت.
این همه دراما سر یه قرار ساده؟
چرا همه چیز رو انقدر پیچیده میکردند؟با ویبره گوشیش اون رو از روی میز برداشت و با دیدن اسم هیونی خودش رو کمی عقب کشید.
Hyune:
شت تو یخچال مگس هم پر نمیزنه
کی کونش رو داره بره خرید؟؟؟؟
بله من! اونم فقط به عشق تو!!
[عکس]
مینهو نگاهی به اطرافش انداخت و گوشیش رو به خودش نزدیکتر کرد. فلیکس از این فاصله به راحتی میتونست گوشیش رو ببینه اما در حال حاضر مشغول بیرون کردن و سر و کله زدن با جمعیت دم در دفترشون بود.
مینهو با یه نیشخند عکس رو از حالت تار خارج کرد. هیونجین عکس دیکش رو با بکگراند یخچال بزرگ سوپرمارکت براش فرستاده بود. عضو نیمه هاردش رو بین انگشتهای کشیدهاش نگه داشته و شستش رو روی سرش گذاشته بود.
مینهو لبش رو گاز گرفت و کمی روی عکس زوم کرد.
فاک-Hyune:
بیا امیدوار باشیم دوربینهای این قسمت سوپرمارکت خاموش باشن وگرنه امشب عکسم رو تو اخبار به عنوان منحرف جنسی نشون میدن-
البته بدم نمیشه
شاید تو شبکههای مجازی معروف شدم؟
مینهو نیشخندی زد و شروع به تایپ کرد. هیونجین لیاقتش رو داشت.Me:
آره همه جا حرف از کیر بزرگ تو میشه.
میتونم تیتر خبرگزاریها رو از همین الان تصور کنم!با اینکه عکس خلاقانهای بود-
ولی چرا دیکت انقدر پلاسیده شده؟
Hyune:پلاسیده نیست! چطور دلت میاد؟
نزدیک یخچال سرده لعنتی : (((
به خاطر سرماست : (((((
![](https://img.wattpad.com/cover/294165031-288-k12854.jpg)
YOU ARE READING
𝖣*𝗉𝗂𝖼 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗁𝗈
Fanfiction🔛فیک ترجمه شده هیچ کس انتظارش رو نداشت که لی مینهو یک امگا باشه. در واقع اون هیچ شباهتی به امگاها نداشت، نه شغل، نه رفتار و نه حتی فرومونهاش. مینهو عاشق بوکس بود و همیشه دوست داشت کسب و کار خودش رو راه بندازه و محل کارش جایی بود که هیچ امگایی تاب...