Part³

111 8 25
                                    

سلام پارت 3 امیدوارم دوست داشته باشید
هرجا اسمی نمینویسم سوم شخصه گفتم بدونید فکر نکنید هنوز از دید جینه

میخواید بدونید کاپل جدیدمون در چه حالن؟ باشه الان میگم اونا روی تخت دونفره اتاق جونگکوک درحالی که جونگکوک روی تهیونگه خوابیدن و جونگکوک تو چشمای کهکشانی تهیونگ و تهیونگ تو چشمای درشت خرگوشش غرق شدن وهر از گاهی بوسه کوتاهی روی لب هم میزارن

تهیونگ دستشو دور کمر باریک خرگوش کوچولوش حلقه کرد و جونگکوک هم سرشو تو گردن تایگر وحشیش فرو کرد و شروع گرد به لیس زدن

تهیونگ: جونگکوکا شیطونی نکن برات بد تموم میشه ها

جونگکوک: انقد نگو (صداشو کمی بم میکنه) برات بد میشه ها آیششش این حرف دیگه قدیمی شده توهم که همش حرف میزنی پس عملت کو؟

تهیونگ: خرگوش کوچولو از تایگرش میخواد به شیطنتاش جواب بده؟

جونگکوک: عههههه نه دیگههه تو دست بزن به گردن نازنینم تا ببینی چجوری به جین هیونگ میگم خشتکتو میکشه رو سرت تازه یونگی هیونگمم هستا درسته از خواب بیدارش میکنم یا اذیتش میکنم ولی هرچی نباشه اون هیونگمه

تهیونگ: عه؟ منو به چالش میکشی؟ باشه اگه نزاری کردنتو رد مالکیت بزارم منم شیر موزاتو میدم تانی میدونی که اون شیر موزارو من میخریدم برات

جونگکوک: منت میزاری مرتیکه وحشی؟ اصلا برو بده تانی جونت بگو کردنشم بده هیکی بزاری ایششش هیچی دیگه آقا رل نزده میخاد شوهر دوم بگیره

تهیونگ خنده بمی کرد و گفت: عزیزم هیشکی مثل تو
نمیشه بعدشم بم و تانی پسرامونن من نمیتونم با تانی رل بزنم که

جونگکوک: نههه راحت باش برو بزن اصن تانی گردن اینقد سفید و خوشگل داره؟ همش پر پشمه

تهیونگ: باشه باشه شیرموزا واسه خودت یه هیکی کوچولو بزارم دیگه

جونگکوک: نوچ

تهیونگ که میدونست اگه ناراحت بشه یا قیافه کیوت به خودش بگیره جونگکوک به هر چیزی راضی میشه لباشو آویزون کرد و با لحن بچه گونه گفت : ینی نمیسه یه توتولو هیتی بسالم؟ (خدایا برای یه هیکی ابهتشو کرد تو کون هیتراش)

جونگکوک آب دهنشو به زور قورت داد و روشو از اون صحنه بشدت کیوت رو به روش گرفت

جونگکوک: هیس حرف نزن

تهیونگ: ...

جونگکوک: نه نه خفه شو

تهیونگ:/

جونگکوک: گفتم ساکت

تهیونگ جونگکوک من الان حرفی نمیزنم که ساکت شم

جونگکوک: تف تو روحت بیا هیکی بزار بخوابیم

تهیونگ لبخند پیروز مندانه ای زد و سرشو نزدیک گردن جونگکوک برد و بوسه های خیسی روش گذاشت که بدن جونگکوک لرزید پوست کردن جونگکوک رو بین لبهای نازک اما تو پرش گرفت و مکید

Love or Betrayal?Where stories live. Discover now