Part⁵

99 9 14
                                    


*نگاه کردن اطراف
سلاممم؟ کسی اینجا پارت جدید خواست؟
دوتا پارت توی یه روز
اگه تا پارت 7 ننوشته بودم شاید اینو نمیزاشتم چون واقعا بعد مدرسه نخوابیدم و هم تکالیفی که معلم فاکیه هندسه گفته بودو حل کردم هم عربی خوندم چون امتحانشو هنوز ندادم :( و واقعا خشسته بودم اینو من پریروز نوشتم و تا پارت 7 ادامه دادم
_________________

تغریبا سه هفته و 4 روز گذشته بود از رابطشون و تهیونگ هنوز با جونگکوک سکس نکرده بود در اصل جونگکوک خجالت میکشید که بزاره ته باهاش سکس کنه اونم وقتی هیونگاشون تو اتاقان

جین میخواست بره خرید و از اونجایی که ته گفته بود کوک خجالت میکشه ازشون هوسوک و نامجون رو هم میبرد

یونگی با جیمین هم استودیو بودن

همین که رفتن بیرون ته رفت تو اتاق مشترکش به کوک روی کوک خیمه زد که کوک شکه شد

کوک: ته؟ چیکار میکنی هیونگا

ته: دیگه بهونه ای نداری بیبی همشون رفتن بیرون

کوک: اوه پس خوابگاه خالیه دد! و یه تایگر شیطون هست که بی قراری میکنه

ته لباسای خودشو در آورد و لباسای کوک رو هم همینطور

حالا هر دو روی تخت لخت بودن اگه باکسرشونو فاکتور بگیریم و لباس هاشون پایین تخت افتاده بود

ته روی تخت نشست،کوک جلو رفت و لباشو بوسید بعد سرشونشو بوسید و پایین تر رفت بینیشو روی باکسر تهیونگ که همین الانم در حال پاره شدن توسط دیکش بود گذاشت و مثل یک خرگوش کنجکاو بویید

تهیونگ از حس بینی و نفسای گرم کوک بیشتر تحریک شد و تا مرز انفجار رفت

کوک زبونشو بیرون آورد و روی باکسر ته که کمی خیس ازپریکام بود کشید و با چشمای پاپی طور به تهیونگ نگاه کرد وقتی دید سرشو از لذت به عقب انداخته بیشتر ترقیب شد که لیس بزنه تا ناله های مردونش از لب هایی که اسیر دندوناش بود آزاد شه

دستشو داخل باکسر تهیونگ برد و دیک کینگ سایزشو در آورد و توی دستاش گرفت

بوسه خیسی به کلاهک دیکش زد که ته هیسی کشید و کوک به کارش ادامه داد و در آخر زبونش رو روی طول دیکش به حرکت در آورد پریکام کل دیکشو خیس کرده بود و وقتی کوک دیکشو لیس میزد حس شوری ای تو دهنش حس میکرد نصف دیک رو توی دهنش جا داد و مک کوتاهی بهش زد و ناله‌ی مردونه و بم ته گوششو نوازش کرد دست ته موهاشو چنگ میزد و دیکش التماس میکرد تا کام بشه سر کوک رو به دیکش فشرد و باعت شد دیکش به ته گلوی کوک اصابت کنه و عوق بزنه

کوک رو پایین تخت گذاشت و خودش لب تخت نشست و دوباره دیکشو وارد دهن کوک کرد و بروع کرد به عقب و جلو کردن سر کوک تا تو دهنش کام شه

کام دهن کوک رو پر کرده بود حتی دور دهنش هم پر از کام بود،کام ته رو قورت داد

کوک: ددی خوشمزه بود

ته: بیبی خوشش اومده؟ اذیت که نشدی بیبی؟

کوک: نوچ فقط یکوچولو گلوم سوخت حالا میشه روی دیکت سواری کنم؟ یا میخوای خودت اولینمو بگیری؟

ته: خودت اولینت  بهم بده بیبی

کوک ته رو روی تخت خوابوند و لوب رو از داخل کمدش برداشت و دوباره روی تخت برگشت با دستمال دور لبشو پاک کرد و لوب رو روی دیک ته ریخت و همینطور روی سوراخ خودش و دیک ته رو توی دستش گرفت و روی سوراخش تنظیم کرد و خودشو بهش فشار داد سر دیک وارد سوراخش شد و دردی رو بهش هدیه داد و نالشو درآورد بعد چند دقیقه تهیونگ دوطرف باسن کوک رو کرفت و ناگهانی و بدون هشدار کل دیکشو وارد کوک کرد که دادش در اومد و از درد اشک هاش از پرتگاه گونه هاش پایین ریختن
تهیونگ نیپل کوک رو بوسید و مک‌ های کوچکی  بهش زد تا کمی از حواسشو پرت کنه که درد رو فراموش کنه

بهد چندین ثانیه کوک شرو کرد به بالاوپایین کردن خودش و سواری گرفتن از دیک ددیش

کوک: اومم..آههه

ته: درد..نداری ..آه.. بیبی؟

کوک: اوممم نه

در همین حین در خونه باز شد و جیمین با خالی بودن سالن خوابگاه مواجه شد ومیدونست فقط ته و کوک تو خوابگاهن

رفت سمت اتاقش تا لباس راحتی بپوشه که صدای ناله ای شنید در اتاق مشترک تهکوک رو کمی باز کرد و داخلو نگاه کرد و تهیونگ و کوک رو کاملا لخت در حالی که کوک از ته سواری میگیره دید نه اینکه براش عجیب یا حتی خجالت آور باشه نه اون خودشم چندین بار از یونگی سواری گرفته ولی مشکلش حرفایی بود که ته به کوک میزنه اون حرفا .. خیلی خیلی محبت آمیز بود و عشقشو نشون میداد

برعکس یونگی که حرفا و الغاب بد و زننده ای میده و خب این کینک یونگی بود که الفاض بد رو وسط سکس به پارتنرش نسبت بده

با صدای ناله بلند ته و بعد کوک رفت تو اتاقش

بعد اینکه کام داغ ته رو تو صوراخش حس کرد کام شد و افتاد قفسه سینه ته و اونقدر خسته بود و انرژیش ازش گرفته شده بود که بدون اینکه حتی از روی ته بلند شه یا حموم بره خوابش برد

ته بوسه ای به پیشونی کوک زد و روی تخت خوابوندش،با دستمال خودش و کوک رو تمیز کرد و پتو رو روی کوک انداخت و رفت حموم گوشه اتاق دوش 10 دقیقه ای در حدی که تمیز بشه و بوی کام نده گرفت و بیرون رفت به کوک که زیر پتو گم شده بود و فقط موهاش معلوم بود نگاه کرد و لبخند مستطیلی زدو با حوله رفت بیرون که شیر توتفرنگی بخوره
در یخچال رو بست و نی رو وارد در آلومینیومی بطری شیر توتفرنگی کرد و شروع به خوردن کرد وارد حال شد که جیمین رو با شرتک کوتاهی دید که روی مبل نشسته وبا کسی چت میکنه

روی رون جیمین پر بود از هیکی و کبودی و رد دست که جای اسپنکای محکمی بود که یونگی به رون تو پرش میزد

جیمین: خوش گذشت؟

ته: اوهوم خیلی

جیمین:خوب شد نبودیم وگرنه ده بار با ناله هاتون ارضا میشدیم

ته: کی اومدی؟

جیمین: یه نیم ساعتی میشه

ته: اوه..اوکی میرم پیش کوک بخوابم هیونگ

جیمین: باشه ته ته

خب من الان خجالت کشیدممم و سرخ شدممم
اولین اسماتمه اگه بد شده شرمنده
بوراهه💜
Sasaii♡

راستی خوابگاهشون

Love or Betrayal?Where stories live. Discover now