6. Racket & Ball (Vkook) 🔞

586 37 0
                                    

Couple: Vkook
Genre: Romance/ Smut
Writer: Fika
___________________________________

سیگارشو توی جا سیگاریِ روی میز خاموش کرد و به سمت تخت رفت. جونگکوک روی تخت نشسته بود و با گوشیش مشغول بود.

_ "هی!"

پایین کنار پاهای جونگکوک روی تخت نشست و توجه‌شو به خودش جلب کرد.

+ "هی‌.‌.."

جونگکوک هم با لحن کشیده و لبخندی کوچیک جواب تهیونگو داد. چندتا حرکت کششی انجام داد تا ماهیچه‌هاش از کوفتگی دربیان.

تهیونگ دستشو روی رون‌های عضله‌ای و برهنه‌ی جونگکوک کشید و از سفتیِ زیر دستش لذت برد. اون رون‌های پر و خوش ‌تراش یکی از دلایلی بودن که تهیونگ از اینکه دوست پسرِ یه بازیکن تنیسه، خوشحال بود.

همیشه وقتی موقع سکس خیلی محکم دور کمرش حلقه میشدن حس جنون رو بهش میدادن. وقتی برای نگه داشتن جونگکوک بهشون چنگ میزد و نمیتوست به خوبی توی مشتاش بگیرتشون، همیشه غرشی از ته گلوش می‌کرد و محکم‌تر توی پسر ضربه میزد.

حرکت انگشتاشو روی رون جونگکوک ادامه داد و بالا و پایین رفت. خم شد و بوسه‌ای نسبتا طولانی به رون جونگکوک زد. و بعد رون پای دیگه‌شو بوسید. چندتا بوسه‌ی دیگه به جاهای مختلفش زد و می‌دونست که بازم قرار نیست سیر بشه.

به چهره‌ی پسر نگاه کرد که چطور چشماشو می‌بست و از اون لمس کوچیک و بوسه‌های ریزش لذت می‌برد.

هر دوشون همیشه دوست داشتن بعد از یه سکس هیجان انگیز و تخلیه‌ی انرژیشون، اینطوری معاشقه کنن و همدیگه رو به سافت‌ترین شکل ممکن لمس کنن.

_ "خیلی خوشگلی!"

تهیونگ گفت و به جونگکوک نزدیک‌تر شد. موبایل پسرو از دستش کشید و سمت دیگه‌ی تخت انداخت.

جونگکوک هم فقط لبخند زد و سرشو تکون داد. پاهاشو جمع کرد و حالا هردوشون چهارزانو رو‌به‌روی هم نشسته بودن.

به چهره‌ی دوست پسرش نگاه کرد و دستشو کنار صورتش گذاشت. به آرومی انگشت شستشو روی گونه‌ش می‌کشید و نوازشش ‌میکرد.

_ "انقدر که الان بازم میتونم از اول کاری که یک ساعت پیش می‌کردیمو انجام بدم."

حرف تهیونگ باعث شد جونگکوک خنده‌ی بلندی کنه و لمس گونه‌ی تهیونگ رو تبدیل کنه به یه ضربه‌ی کم قدرت به پیشونیش!

+ "گمشو... ازم فاصله بگیر منحرفِ خستگی ‌ناپذیر!"

با صدای بلند گفت و تمام توانشو به کار برد تا تهیونگو از خودش دور کنه.

تهیونگ به جمله‌ای که شنید خندید و بدتر به سمت کوک حمله ور شد.

هر دو روی تخت پرت شدن و با خنده‌های بلند جنگ فیزیکی‌ای رو شروع کردن که شامل غلت خوردن های زیاد روی تخت و قلقلک دادن و حتی دست زدن به جاهای حساس بدن همدیگه بود.

OneShot Collection | VminkookWhere stories live. Discover now