دگو، کره
اقامتگاه جئون
تهیونگ با احساس اینکه کسی دستش رو گرفته از خواب بیدار شد، به فرد نگاه کرد و ناگهانی از جاش بلند شد، هیا رو به روش بود
+ متاسفم خانم من قصد نداشتم.... من- هیسسسس اشکالی نداره عزیزم جای نگرانی نیست باید استراحت کنی
تهیونگ همه چیزی رو به یاد اورد
+ جونگ هو... دیدمش ... کجاس؟
تهیونگ در حالی که اشکاش روی گونه هاش میریخت گفتهیا هم شروع کرد به گریه کردن:- اون جونگ هو نبود تهیونگ.. اون جونگ کوک بود.. برادر دوقلوی جونگ هو
+ هیچ وقت به من نگفت که برادر دوقلو داره
پسر به ارومی گفتهیا - شرط میبندم در مورد هیچ کدوممون چیزی بهت نگفته بود
+ چرا گفته.. گفته بود که یه برادر داره اما نگفت که برادر دوقلوشه.. نمیدونم چرا
- اون احساس میکرد جونگ کوک همیشه قل بهتره که مورد علاقه همس.... نه فقط توسط ما بله توسط همسن و سالاشون.... شاید من مقصرم که گاهش اونارو باهم مقایسه میکردم... اما من هیچ وقت نگفتم کدوم بهتره
هیا بی اختیار شروع کرد به گریه کردن
تهیونگ دست هیا رو محکم تر فشار داد تا سعی کنه بهش آرامش بده.همون لحظه جونگ کوک وقتی صدای گریه ی مادرش رو شنید وارد اتاق شد
تهیونگ در حالی که به جونگ کوک خیره شده بود یخ کرد .. ضربان قلبش تند می زد.
جونگ کوک به تهیونگ و بعد به مادرش نگاه کرد. به سمتشون رفت و تهیونگ از نزدیک پسر رو تماشا کرد.از شباهت جونگ کوک و جونگ هو، به جز موهاشون، گیج شده بود. جونگ کوک رو در حالی که کنار مادرش نشسته بود و در آغوش می گرفت نگاه کرد.
_ اوما باید استراحت کنی... آپا نگرانته... من کارا رو انجام میدم
پسر به ارومی گفتجونگ کوک به مادرش کمک کرد تا بلند بشه و به اتاق خوابشون برگرده و بعد رو به تهیونگ کرد
_ برمیگردم
گفت و تهیونگ سری تکون دادوقتی هردو رفتن پسر به اطراف اتاق نگاه کرد.. متوجه قاب عکسی که روی میز کنار تخت بود شد.. اون عکس یه نسخه جوونتر از دوقلوها بود که یکی ازونا رو کول اون یکی بود
تهیونگ در حالی که ویژگی های کسی که سوار اون یکی بود رو دنبال کرد.. لبخند زد بدون اینکه بدونه کیه_ این عکس تو یه نمایشگاه تو مدرسه گرفته شده.. هیونگ منو کول کرده بود چون مچ پام پیچ خورده بود
تهیونگ چند ثانیه پیش داشت قل اشتباه رو تحسین میکرد
+ اوه
تموم چیزی بود که تهیونگ میتونست بگه_ حالت چطوره؟ .. یعنی.. متاسفم که اینو میپرسم
جونگ کوک به پاهاش نگاه کرد+ عیبی نداره.. متاسفم خیلی سنگین بودم... نمی خواستم غش کنم فقط وقتی تورو دیدم..
ESTÁS LEYENDO
twice broken (translate)
Fanficاسم : twice broken آپ تایم : کامل شده خلاصه : جایی که تهیونگ بین گذشته و حال گیر کرده ، و جونگ کوک فقط ازش عشق میخواد کاپل : تهکوک تاپ : کوک باتم : ته هشدار * این فیک امپرگه *