جلسه هفتم: تدی بر

178 52 54
                                    

لیام در حال روپایی زدن بود که جورج وارد سالن شد.
پسرا دور لیامو گرفته بودن و با ریتم براش دست میزدن و تعداد روپاییاشو میشماردن.

بقیه حضار هم رو صندلیای خودشون نشسته بودن.

جورج شاکی میشه و کیفشو محکم میذاره رو میز: آقااا آقاا چه خبره؟

لویی: خفه شو صدات تمرکزشو ازش میگیره
جیجی: سلام جورج
جورج: سلام بابا...چیز یعنی جیجی...سلام....اقاااا جمع کنین این چه بساطیه الان یکی بیاد ببینه چی فکر میکنه؟

زین: چی فکر میکنه؟ شیشه که نمیکشیم داریم لیامو تشویق میکنیم

لیام توپو از دست میده: الان خوشحالی؟ حسود بدبخت؟ آره؟
لویی: نگفتم؟ ریدی تو تمرکزش

جورج: اینجا جای فوتباله؟

لیام: اگه تو وقتمو نمیگرفتی که سر تمرینم بودم
جورج: الان طلبکار شدین؟!

لیام رو میکنه به پسرا: چند تا شد؟
شان: ۴۷ تا
لیام: خوبه. تا آخر شب دو سه بار دیگه تمرین کنم راحت صد تا روپایی رو میرم

جورج: همین پشتکار رو تو مباحثی که من آموزش میدم داشتی الان وضعمون این نبود

لیام: من که دهنم با برنامه‌های شما صاف شده...و فعلا تا یه مدتی بیرد ندارم راحتم نیازی هم به تو ندارم. بقیه هستن. بقیه تو مباحث دیگه دهنمو صاف کردن

لویی: لیام ستم کش

جیجی: ای وای کیت رفت؟ دیگه نمیاد؟
لیام: نمیدونم

زین: یاد بگیر. نصف تو بود
جیجی: جزوه‌هام دستشه بابا

لیام: اگه زیاد بهش جزوه دادی که احتمالا از خودت یاد گرفته و دو روز دیگه میاد

جیجی: اها

جورج: کامیلا کجاست؟ سلینا؟
نایل: رفتن. عمرشون به این همایش نبود

جورج: مردن؟!!
نایل: معلومه که نه دیوانه. رفتن. کات کردن

زین: البته سلینا که خودشم در جریان نبود طفلک
لویی: کلا به شماها اطلاع نمیدن

زین: همین. خودم آخر از همه میفهمم رفتم تو رابطه
جورج: بد شد که

نایل: نگران نباش جمعیت اینجا کم که نمیشه هیچی هی داره زیاد تر هم میشه

جورج روی صندلیش میشینه و تکیه میده. نگاهی به همه میندازه و دستاشو به هم قفل میکنه: خب بچه‌ها. یه دقیقه گوش کنین. شاید تو این چند جلسه متوجه شده باشین که محتوای ارائه‌هام ته کشیده و فقط دارم با چرت و پرت جلسه‌‌ها رو پر میکنم

لویی: حالا اون اوایل هم همچین پربار و مفید نبودی

جورج: اونهمه ایده‌های ناب میدادم

هری: کتاب خوندن تو کشتی خیلی ایده نابی بود. آها

جورج: منظورم این بود که دیگه حتی همون ایده‌ها رو هم ندارم و فقط دارم چیزای رندومی رو به کمپانیا پیشنهاد میدم

How to look real? [1D]Where stories live. Discover now