03

223 31 32
                                    

به محض نزدیک شدن به بار، تونست هوسوک رو تشخیص بده که پشت بهش روی یکی از صندلی های پایه بلند مقابل پیشخوان نشسته بود.

بار ساحلی مکان سربسته‌ای نبود، بلکه تنها یک پیشخوان طویل بود که پشتش انواع مختلف نوشیدنی‌های الکلی و غیر الکلی توی قفسه چیده شده بود و بارمَن طبق سفارش مردم، نوشیدنی‌های ترکیبی رو با روش جذابی مقابل چشم‌هاشون آماده می‌کرد.

به سمت صندلی خالی سمت چپ مرد رفت و بی‌حرف، با ژست و حرکات نرم خاص بدن خودش، روش نشست.

هوسوک که حضور شخصی رو کنارش حس کرده بود، سرش رو بلند کرد و نگاهش رو از گیلاس استوانه‌ای پهن اما کوتاه نوشیدنیش، به پسرک لوند کنارش داد.

نفس عمیق و صدا داری کشید که شنیدنش موهای تن پسرک کنارش رو سیخ کرد. ساعد دستش رو روی پیشخوان گذاشت و کمی چرخید تا کاملاً رو بهش بشینه؛ و به دنبالش با چشم‌هایی متمرکز، لحنی رضایتمند و صدایی آرام، گفت:

_خوبه، پسر باهوشی هستی.

جیمین لبی که می‌رفت تا لبخند بزنه رو گزید و سرش رو کج کرد تا موهاش چشم راستش رو بپوشونن:

_من چیزای قابل تحسین زیادی دارم!

هوسوک ابرویی بالا انداخت و به دنبالش تک‌خنده‌ی جذابی کرد. انگار اون بچه خوب می‌دونست که چی می‌خواد، و این خبر خوبی برای مرد فرصت‌طلب مقابلش بود!

_مثلاً چی؟

لب پسر با زبانش تر شد و به دنبالش صدای زیر اما زیباش به گوش‌های هوسوک رسید:

_گفتنی نیستن، لمس کردنی‌ان! باید کشف بشن...

جیمین می‌تونست برای نگاه مرموز و نیشخند هات روی لب‌های هوسوک جون بده. بالاخره تمام تمرین‌هاش با جانگ‌کوک نتیجه داده بودن و اون تونسته بود بدون گم کردن دست‌و‌پاش، با کراشش لاس بزنه. این پیشرفت بزرگی محسوب می‌شد... دوست احمقش باید اونجا می‌بود و همه‌چیز رو با چشم‌های خودش می‌دید!

مرد با بی جواب گذاشتن حرفش و حفظ نیشخند روی لب‌هاش، با نگاهش اشاره‌ای به بطری‌های متعدد نوشیدنی کرد و پرسید:

_چی می‌خوای؟

سخت بود‌. این که جلوی خودش رو بگیره و در جواب به اون سوال نگه 'تورو!'. سخت بود! اما انجامش داد و برای چند ثانیه نگاهش رو بین بطری‌ها چرخوند تا نهایتاً سرش رو مثل بچه‌گربه‌ها به سمت صاحبش برگردونه و با لب‌هایی غنچه شده جواب بده:

_لیموناد!

خنده‌ی هوسوک این‌بار طولانی تر بود. خنده‌ای که رگه‌های تمسخر داشت، اما نه‌تنها حس بدی رو القا نمی‌کرد، بلکه باعث شد جیمین لبش رو بگزه و از خودش بپرسه که چطور ممکنه خندیدن یک نفر هم سکسی باشه؟!

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jul 31, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Harleys In Hawaii [HopeMin AU]Where stories live. Discover now