سَسی گرل : ددی~
دَنس ددی : جنی ?
سَسی گرل : آره این منم ... بیبی گرل تو
سَسی گرل : و به کمکت نیاز دارم ، الان !
دَنس ددی : مشکل چیه پرنسس ??
سَسی گرل : من هورنی هستم ...
دَنس ددی : بهتره با من شوخی نکنی توی این زمان ...
سَسی گرل :
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image. سَسی گرل :
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
سَسی گرل : بهت نیاز دارم ددی~دَنس ددی : فاک بیبی گرل !!
دَنس ددی : قراره کلی سرگرمی داشته باشیم 😏
![](https://img.wattpad.com/cover/347554275-288-k723710.jpg)
YOU ARE READING
Daddy / Jenlisa (Translated)
Fanfictionداستان کوتاهی که در آن جنی کیم پیام های نه چندان بی گناه ددی را دریافت می کند، آن شخص کیست؟ [کامل شده]