جیمین با دیدن توییت دوست دخترش اروم اب دهنش رو قورت داد و بالشتی که کنارش افتاده بود رو محکم به صورتش کوبوند.+لعنت بهش...جونگکوک عوضی داره میاد
تهیونگ بیصدا خندید و اروم انگشت هاش رو به حرکت در اورد" سوکجین هم میاد"
جیمین با دیدن دست های تهیونگ لبخندی زد و گفت: میشه جونگکوک رو بکشیم؟
تهیونگ اخمی کرد و انگشت فاکش رو نشونش داد" جلوی سولگی اینطوری رفتار نکنی"
جیمین متقابل انگشتش رو به سمت تهیونگ گرفت و به ساعت خیره شد: چرا داداشت نمیاد؟
سه فاکینگ ساعته که بعد از تموم شدن تئاتر رفته خرید،
تو خونهتون هیچی ندارین مگه؟تهیونگ شونه ای بالا انداخت و دوباره شروع کرد" برای اینکه نقش اصلی رو نگرفته ناراحته"
جیمین شوکه ابرویی بالا انداخت و اروم سرشو تکون داد.
نمیتونست به تهیونگ بگه که برادرش بخاطر اون دست کشیده از کاری که دوست داشته..
هوسوک دوست نداشت نقش اصلی رو بازی کنه..اون حتی بازیگری هم دوست نداره..
بخاطر تهیونگ وارد این حرفه شد، بخاطر اون درس خوند و تا اینجا ادامه داد...
پس..پس عیبی نداشت که هوسوک بخاطر جیمین از نقش اصلی کناره گیری کرد و اون رو به نفر دوم لیست که خودش باشه واگذار کرد؟
اون کنار سولگی طبیعی تر میتونه بازی کنه و خب برنده شدن توی مسابقه سئول رویای همه بچهاست..
هوسوک خودش این رو میدونه.
~~~~
بعداز نبودن طولانی سلام:))
دوتا پارت قبلی ادیت شده برین ببینین
پارسال درگیر کنکور بودم تا ببینم تا هفته اینده جوابش بیاد ببینم چه عنی شدم:(چون این یک کار جدیده میخوام شرط ووت بزارمش
ولی خب اگه خواستین گرین دریم کوکوی رو میخوام از امشب اپ کنمش^^
_bunisaمرسی از مهربونترین نویسنده موردعلاقم که کمک کرد طلسم این بوکم شکسته شد💙💙
_bunisa
YOU ARE READING
𝐒𝐭𝐫𝐚𝐰𝐛𝐞𝐫𝐫𝐲 𝐁𝐨𝐲
Fanfictionدو بازیگر؟ اوه ببخشید جناب کیم شما سوپراستار هستید و جانگ هوسوکی که توی نمایش موزیکال قراره کنار بازیگر بزرگ، معروف، زیبا، خوشچهره و عالی نقش آفرینی کنه. بازیگری که از دور شبیه فرشته ها بود و هوسوکِ نابالغ به مدت دوسال و سه ماه و شش روز و هفت ساعت...