part 27 (دوست دارم)🔞

1.4K 144 76
                                    

درد داشت ولی چطور ممکن بود به مردی که با خنده های خرگوشیش سعی میکرد اونو بخندونه و قلقلکش بده و مرتب بابت دردناک بودن رابطشون عذرخواهی میکرد لبخند نزنه. از اون مردی که با قدرت داخل بدنش ضربه میزد و نفسشو بریده بود چیزی جز توله خرگوشی آروم گرفته که به دنبال نوازش و محبته باقی نمونده بود. رفتارهای مرد به قدری بعد از سکسشون شیرین شده بود که تهیونگو به این فکر انداخت که چرا زودتر انجامش نداده!

- بیبی...

مرد بعد از اینکه با خنده برای جلب توجه سرشو داخل شکم نرم تهیونگ فرو برد ،با شیطنت صدا زد ولی تهیونگ شرمسار از لخت بودنش ،درحالیکه گونه هاش گل انداخته بود آروم اسمشو به زبون آورد:

- آقای جئون‌...

مرد لبخندی زد و جواب داد:

- میشه بهم بگی جانگکوک؟

- جانگکوک...

زمزمه وار گفت و با تردید دستشو به سمت موهای مشکی مرد برد تا نوازشش کنه و در کمال تعجب مرد سرشو بیشتر به دستش مالید. اون واقعا تشنه ی توجه بود و این موضوع برای پسر زیادی شیرین بود!

- جان من...پسر شیرینم... منو ببخش که اذیتت کردم...آخه خیلی براش صبر کردم و خب راستشو بخوای فکر نمی‌کردم به این زودیا با هم یکی شیم!

مرد گفت و خودشو روی پسر کشید و دستهای پسر اینبار جای خودشونو پشت گردن مرد پیدا کردن. اونا فقط یه روز عشق بازی کرده بودن و تهیونگ متوجه شده بود که مرد قوی و محکمش عاشق نوازش شدنه و در برابر لمسش نرم میشه پس چرا باید اینو ازش دریغ میکرد؟

- خیلی دردم اومد... ولی خوب بود...

-فقط خوب؟ یه بار که تو دهن من خالی شدی یه بار روی شکمم و یه بار توی...

دستاشو به دهان مرد رسوند و بهش اجازه ی ادامه دادن نداد. مرد دستشو گرفت و بلافاصله انگشتاشو بوسه بارون کرد.

- می‌دونی عاشق انگشتای خوشگلتم؟

خجالت زده سرشو پایین انداخت و از حس لبهای گرم مرد روی انگشتاش غرق لذت شد.

- تو چی؟

- من ؟

- کدوم قسمت بدنمو دوست داری؟ نمی‌خواد بگی فقط بوسش‌کن!

تهیونگ متعجب از لوس شدن‌های مردی که تا روز قبل گاهی از سایشم میترسید با خجالت ذاتیش لبخندی زد و زمزمه کرد:

- پس دراز بکش و چشماتو ببند لطفا...

- اوپس باشه!

مرد هیجان زده روی تخت دراز کشید و چشماشو بست. لبخند خرگوشیش درحال آب کردن قندهای زیادی توی دل پسرکش بود! بالای سرش رسید و تونست عزیزشو از بالا ببینه. چقدر انتخاب سخت بود. چطور میتونست فقط یکی رو انتخاب کنه؟ پلکهای پف دارش که گوی های مشکی و نافذی زیر خودشون پنهان کرده بودن رو انتخاب میکرد یا استخون برجسته ی گونش؟ خال زیر لبشو انتخاب میکرد یا بینی گرد و بامزشو؟

i finally found peace! (Kookv)Where stories live. Discover now