مرا درطوماری بنام یاد بپیچید
شایدفردا
حکم فراموشی نامم صادرشود
🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶به من نیاموخته بودند
که در جهنمی ترین ساعات نیز
می شود
بهشت رادید
اما من آموختم
که می شود
درشراره های ذغال گداخته هم
پابرهنه رقص بپاکرد
شرط اما آن است
که معشوقی
به انتظارت باشد
YOU ARE READING
دلنوشته ها
Non-Fictionسلام. دراین بوک می خوام دلنوشته هام روبه اشتراک بذارم.چه اونهایی که برای داستانم می نویسم چه اونهایی که ازذهنم می گذره. همراهم باشین.